يكي از سؤالاتي كه معمولاً در ارتباط با حضرت مطرح ميشود راز غيبت است. چرا خداي متعال حضرت را از ديدگان غايب ساخت و اين زيستن پنهاني تا كي ادامه خواهد يافت؟ در پاسخ اين سؤال در روايات ائمه اطهار عليهمالسلام وجوه مختلفي ذكر شده ولي در عين حال بر اين مطلب تأكيد فرموده اند كه دليل و حكمت اصلي غيبت جز پس از ظهور روشن نخواهد شد و خداوند اجازهي افشاي آن را به خاندان پيامبر صليالله عليه وآلهوسلم نداده است چنانچه در مورد غيبتهاي پيامبران پيشين نيز چنين بود. در روايت شريفي به عنوان مثال ميفرمايند چنانكه حكمت كارهاي شگفتانگيز حضرت خضر عليهالسلام براي موسي عليهالسلام كشف نشد تا وقتي كه از يكديگر جدا شدند. آنگاه بود كه روشن شد چرا خضر كشتي را سوراخ كرد و جوان را كشت و ديوار را بنا كرد. سپس در ادامه ميفرمايند: هنگامي كه خداي تبارك و تعالي را حكيم بدانيم همهي افعال او را مطابق حكمت و مصلحت خواهيم دانست اگر چه علت برخي از آنها براي ما روشن نباشد.
حضرت ابراهيم ، ادريس، يوسف، موسي، عيسي و حضرت محمد صلياللهعليهوآلوسلم همگي مدتي در پشت پردهي غيبت زيستهاند. چه اشكالي دارد كه حضرت بقيهالله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز مدتي را در غيبت سپري كند؟ كه حجت خدا در روي زمين و حاصل ميراثهاي پيامبران و تنها بازمانده خداست كه پيام آسمان را به همراه دارد و نويد آزادي را براي عالم بشريت به ارمغان خواهد آورد.
اما در عين حال اهلبيت عليهمالسلام وجوهي را در اين مورد ذكر فرمودهاند كه بهتر است از آنها به عنوان عوامل مؤثر بر غيبت امام عصر عليهالسلام ياد كنيم. يكي از اين عوامل حفظجان امام علیه السلام است. براي مثال در اين روايت شريف مي فرمايند: له غيبه يطول امدها خوفا علي نفسه من القتل ؛ براي او از ترس كشته شدن غيبتي هست كه مدتش بسيار دراز خواهد بود.
تاريخ به ما ميگويد: هر يك از امامان معصوم كه در عهد ستمگران بنياميه و بنيعباس زندگي ميكردند، تمام عمرشان را با زندان و تبعيد و زير فشار سپري كرده اند و در پايان طعمه ي شمشير ستمگران شده يا در زير شكنجه آنان در سياهچالهاي زندان و با زهر جفا به شهادت رسيدهاند و مگر نه اين كه گماشتن جاسوسان بر دودمان امامت، مراقبت قابلهها از همسران امام حسن عسكري عليهالسلام، محاصري خانه امام به وسيلهي سپاهيان، همه و همه براي به شهادت رساندن آن مولود موعود بود.
و البته واژهي ترس كه در احاديث تعبير شده غير از ترسي است كه در ذهن افراد سادهلوح ترسيم ميشود.
اينجا منظور از ترس آن حالت پيشبيني و پيشگيري است كه صاحبان مسئوليت خطير بايد داشته باشند و خود را در معرض كشته شدن قرار ندهند. بديهي است كه براي اولياي خدا، كشته شدن در راه هدف، بسيار شيرين و گواراست ولي هرگز نبايد خود را در معرض کشته شدن قرار دهند آنها به فرمان خدا بايد از خطر دوري كنند اگر چه باكي از كشته شدن ندارند چنانكه براي ما جايز نيست كه نماز را پيش از فرارسيدن وقتش انجام دهيم يا روزه را پيش از ماه رمضان بگيريم، براي انها هم جايز نيست كه نقد جانشان را پيش از موعد مقرر تقديم كنند.
اگر سؤال شود كه چنانچه غيبت حضرت به دليل ترس از جانش باشد و منتظر فرارسيدن فرمان خداست كه او را با تأييدات ويژه فرمان ظهور دهد پس چرا خداوند در انجام آن تأخير مي فرمايد؟
در پاسخ ميگوييم: جواب اين پرسش در سخنان پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و گفتار پيشوايان معصوم(علیهم السلام) منعكس است و آن اينكه غيبت حضرت وليعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وسيلهي آزمايش مؤمنان و غربال شدن منكران در طول تاريخ است.
آري يكي از ابعاد غيبت كبري، بعد آزمايشي آن است. اتفاق ميافتد كه گاه معلمي براي مدتي از كلاس درس بيرون رود، تا وضع شاگردان و چگونگي رفتار و انضباط و كوشايي يا اهمالگري آنان را در غياب خويش بنگرد و جوهر آنان را بهتر معلوم سازد و ارزشهاي آنان را بيشتر محك زند و كساني را كه با وجود غيبت معلم از كلاس مانند حالت حضور معلم ميكوشند و درس مي خوانند و انضباط را رعايت ميكنند به مرتبهاي كه در خور آنان است برساند.
اكنون در زمان غيبت آخرين پيشوا، خداوند ميخواهد ثابتقدمها را از افراد سست ايمان و سطحينگر جدا نمايد پس در اين دوران، انسان مؤمن بايد به دقت متوجه حال خود باشد و قلب خويش را از فروغ ايمان زنده بدارد و طول كشيدن زمان، او را متزلزل نسازد، كه چون اصل غيبت به حكمت الهي واقع شده، كوتاه بودن و دراز بودن مدت آن نيز به حكمت او تعيين ميگردد. در اين مورد كه مبادا طول كشيدن مدت غيبت، موجب رخنهي شيطان و يا انسانهاي شيطان سيرت، در دلها شود: در احاديث هشدار داده اند و بقاي بر ايمان را تأييد الهي خوانده اند. انسان بايد با توجه به قدرت و حكمت خدا، خود را مستعد اين تأييد بسازد تا گوهر والاي ايمان خويش را از چنگ ربايندگان شيطاني و انساني و مبلغان انحراف و بياعتقادي، مصون بدارد.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايند: توجه داشته باشید قسم به خدا امام شما سالهايي از روزگارتان را در غيبت خواهد بود و شما مورد آزمايش سخت قرار خواهيد گرفت. امتحان غيبت بسيار دشوار است و بسياري از افرادي كه معتقد به ولايت و امامت هستند نيز از لغزش و شكست در اين آزمايش مصون نيستند اساساً اين امتحان مخصوص معتقديت به امامت است و ديگران قبل از اين مرتبه، در امتحانهاي قبل شكست خورده و از رده خارج شدهاند. پس مهمترين خطري كه در زمان غيبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما را تهديد ميكند، خطر از دست رفتن اعتقادات صحيح و بيدين شدن است. بنابراين در جهت حفظ دين بايد تلاش فراوان به عمل آورد و از خداي بزرگ نيز آن را مسئلت نمود.
يكي از راههاي حفظ دين، كنترل كتابها و مجلاتي است كه انسان مطالعه مي كند و فيلمهايي كه مشاهده مي نمايند. در زماني كه چنين خطر بزرگي ما را تهديد ميكند نبايد دروازه ي دل را به سوي هر بيگانه گشود مگر اينكه يقين كنيم از لحاظ فكري و اعتقادي سالم است و انسان را نسبت به اعتقادش سست نميكند. آيا به راستي زمان آن نرسيده است كه حساسيتي كه در مورد غذاي جسم از خود نشان ميدهيم و تا از سلامت آن مطمئن نشويم استفاده نميكنيم، در مورد روح نيز داشته باشيم؟ آيا ارزش افكار و انديشه هايي كه از راههاي مختلف بر ما وارد ميشود و دقت در اين زمينه، به فضل الهي ايمان را از دستبرد مصون و محفوظ نگه داشته و از ارتداد نجاتمان ميدهد كه امام معصوم عليهالسلام فرمودند: غيبت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به طول مي انجامد تا حق روشن گردد و ايمان محض از تيرگي ، خالص شود و هر كه از شيعيان سرشت ناپاك دارد و بيم آن هست كه اگر از امكانات وسيع و امن و امان گسترده در عهد قائم، آگاه شود، از در نفاق در آيد. به ارتداد گرايد و با ارتداد آنها خالص و ناخالص از يكديگر جدا گردند.
غيبت حضرت ولي عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وسيلهي آزمايش دوست و دشمن است كه دوست پاداش صبر و شكيبايي و تحمل درد و هجران و شماتت دشمن را خواهد ديد و دشمن به كيفر انكار، تكذيب ، ايذاء و شماتت خواهد رسيد.
ادامه دارد....