اژدهايي هفتسر را تصور كنيد، اگر يك سر آن را قطع كني، با سر ديگر وارد ميشود، كارش بلعيدن است و آتش افروختن، گرچه بينظير به نظر ميرسد و خوشخط و خال اما بسيار گزنده است و هولناك.
استعمار غرب، بسان آن اژدهاست كه دائماً كوشيده و مي كوشد با انواع نيرنگها و ترفندها، مردم جهان به خصوص مسلمانان را كه داراي بهترين ذخائر زيرزميني دنيا هستند، به بند كشاند. او تلاش ميكند مردم مسلمان را از هويّت خود خارج سازد و تا به هدف شومش كه تاراج ذخائر آنهاست، دست يافته و بالاخره با مالشان بر آنها آقايي كند.
دشمن به خوبي ميداند، اسلام عامل هدايت و نجات انسانهاست و در سايهي دستورات و اعتقادات ناب آن، انسانها آزادگي و حريّت به دست ميآورند و اسير طوق بندگي و استثمار نخواهند شد.
استعمارگران به اين نكته واقفند كه تا زماني كه مسلمين به ريسمان محكم اسلام چنگ زدهاند، در مقابل ايشان سرخم نكرده و از حيثيت، دارايي و شرافتشان پاسداري ميكنند.
براساس اين دانستهها دشمن دست به تلاش هاي دامنهدار و وسيعي زد تا به نحوي راه تسلط خويش را بر مسلمين و ذخائر آنها باز كند. برخي از اين تلاشها چنيناند:
- مطالعات جدي در زمينهي شناخت اسلام و فرق مسلمين
- بررسي نقاط ضعف مسلين در زمينهي دين
- برنامهريزيهاي دقيق و مفصل در جهت ارتباط با قدرتهاي حاكم بر مسلمين از جمله نفوذ در دربار پادشاهان و جلب اعتماد آنها
- فرستادن جاسوسان زبردست به كشورهاي اسلامي
- تلاش براي بر هم زدن اتحاد مسلمين و ايجاد اختلافات و درگيريها بين پيروان فرقههاي تشيع و تسنن
- شناسايي مسلمانان سست اعتقادي كه ميتوانند به عامل دست نشاندهي دشمن تبديل شوند
در پي اين تلاشها، اين اژدهاي خوش خط و خال به اين نكته نيز پي برد كه مسلمين به چند گروه كلي قابل تقسيماند، گروهي از آنان چندان تقيدي به مذهب خويش ندارند و به راحتي و با صرف كمترين هزينه ميتوان آنان را از دين جدا كرد.
گروه دوم افرادي هستند كه يا دين را به خوبي شناخته و باور كردهاند و يا دستشان در دست دين شناسان و دانشمندان ديني است و جدا كردن اين گروه از آيينشان، خيالي است باطل.
اما در اين ميان گروه سومي هم هستند كه شناخت درست و عميقي از دين ندارند و با علما و دانشمندان مذهبي نيز چندان سروكاري نداند ولي به اين راحتيها هم حاضر به رها كردن ريسمان دين نيستند و ترجيح ميدهند اين تكيهگاه را از دست ندهند. استعمارگران بر آن شدند كه براي انحراف اين گروه از مسير دين، دست به ساخت مسلكها و فرقههاي پوشالي و گمراه كننده بزنند. فرقههاي ساختگي كه ظاهري شبيه اديان داشته باشند اما در باطن هيچ بهرهاي از حقيقت نداشته و قيد و بندي براي پيروانشان ايجاد نكنند، هر جا دشمن لازم بداند، قابل انعطاف باشند و با مطامع و خواستههاي آنان هيچ ضديت و برخوردي نداشته باشند. از دين فقط نامش را يدك بكشند و از حقيقت فقط ادعايش را.
اين طرح و نقشهي شوم عملي شد و به شيوهاي زيركانه، ريسمان محكم دين در دستان گروهي از مردم، جاي خود را به ريسمان قلابي و پوسيدهي فرق ضالّه سپرد.
هر چند تاريخ نشان ميدهد كه مؤمنين و معتقدين واقعي در مقابل اين فرق، نه تنها لغزشي نداشتهاند بلكه راسختر به دين خويش پايداري ورزيدهاند اما از آنجا كه دينسازان دغلباز، ماسك حق بر چهره ميزنند و حق و باطل را به هم آميخته ميسازند، لازم است هر از چند گاه به افشاگري اين فرقههاي ساختگي و گمراه كننده پرداخته شود و موجبات بيداري همهي قشرها خصوصاً نسل جوان فراهم گردد.