تفسير اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه السلام

[ تفسير ستين نوعا من انواع علوم القرآن ] از املاى حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه السلام ( 13 رجب 23 پ ه ـ 21 رمضان 40 ق ) ( دايرة المعارف تشيع , 2/334 ) علامه محمدباقر مجلسى در بـحارالانوار و سيد حسن صدر در تاسيس الشيعة و سيد محسن امين در اعيان الشيعه مى نويسند تـفسير اميرالمؤمنين علیه السلام كتابى است كه حضرت علیه السلام شصت نوع از انواع علوم قرآن كريم را در آن تفسير و از براى هر نوع از انواع علوم قرآن مجيد مثالى را ياد فرموده اند كه مختص به همان نوع از علم است .اين تفسير سند و منبع اصلى براى كسانى است كه در انواع علوم قرآن تاليف و تصنيف نموده اند.
عـلامـه مـجلسى در بحارالانوار تمامى اين تفسير را به نقل از ابى عبداللّه بن محمد بن ابراهيم بن جـعـفر نعمانى و نعمانى از حافظ بن عقده به سند متصل به حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام نقل و روايت كرده است .
ايـن تـفـسـيـر تا عصر حاضر محفوظ مانده است و در مجلد 19 بحارالانوار به چاپ رسيده است و نسخه هاى خطى آن متعدد است .
سـيد محسن امين عاملى پس از ذكر طريق روايت اين تفسير به واسطه استادش شيخ محمد طه نجف تمامى تفسير حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه السلام را ذكر نموده و چاپ كرده است ( اعيان الشيعه , 91 ).

مـنابع :

جز آنچه در جلد دوم دايرة المعارف تشيع ص 332 آمده است , اعيان الشيعة , 1/88 به بعد; تـاسـيـس الـشـيعة لعلوم الاسلام , 316; الاتقان فى علوم القرآن , ترجمه فارسى , 2/589; الذريعة , 4/233; الـشـيعة و فنون الاسلام , 49; مفسران شيعه , 61; كنز العرفان فى تفسير القرآن (خطى ); بحر العرفان و معدن الايمان (خطى ).

تفسير ابن مسعود

اثر عبداللّه بن مسعود (30 پ ه ـ 32 يا 33 ق ) از مشاهير مفسران قرن اول و شيوخ قراء و از خواص اصحاب رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم او نخستين كسى بود كه جهرا قرآن خواند و قريش به شكنجه اش پرداخت ( دايرة المعارف تشيع , 1/363). وى از شاگردان حضرت اميرالمؤمنين على علیه السلام در تفسير و علوم قرآنى بود.
تـفـسـيـر وى به شيوه روائى است و اكثر مفسران شيعه و سنى آن را طى تفسيرهاى خود هنگام تفسير آيات قرآن كريم نقل نموده اند از جمله فرات كوفى در تفسير خويش .
و نيز پس از ابن عباس اكثر روايات در تفسير قرآن كريم از ابن مسعود است .
اشـهر شاگردان و روات تفسير از ابن مسعود مسروق بن الاجدع همدانى و اسود بن يزيد و علقمة بن قيس نخعى مى باشند.
و نـيـز بخارى در صحيح خود سه طريق نقل نموده است : نخست طريق الاعمش از ابى الضحى از مسروق بن الاجدع همدانى از ابن مسعود و طريق دوم از مجاهد از ابى معمر از ابن مسعود و طريق سـوم طـبـرى طريق ابى روق از ضحاك از ابن مسعود را انتخاب نموده است و اين تفسير در طى تفاسير سنى و شيعه چاپى و خطى ماثور است .

مـنـابـع :

جز آنچه در جلد اول دايرة المعارف تشيع ص 367 آمده است , اعلام , 4/137; اسد الغالة , 3/384; تاريخ بغداد, 1/147; تفسير, فرات الكوفى , 206 به بعد; التفسير و المفسرون , 1/83; تاريخ دمشق ابن عساكر, 14/43; تذكرة الحفاظ, 1/31; رجال , طوسى , 23; شذرات الذهب , 1/38; الجرح و الـتـعـديل , 149; حلية الاولياء, 1/124; سير اعلام النبلاء, 1/461; معجم رجال الحديث , 10/322; طبقات القراء, ذهبى , 1/33; العبر, 1/33; النجوم الزاهرة , 1/89.

فضائل القرآن 

اثر ابى بن كعب ( م ح 19 تا 36 ق ) از اصحاب رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم و سيدالقراء و كاتب وحى از مفسران شيعه .
ابـن نديم در الفهرست و سيد حسن صدر در تاسيس الشيعه و آقابزرگ تهرانى در الذريعة ابى بن كـعـب را اولين مؤلف در علم تفسير فضائل القرآن و فرات كوفى در تفسير خود و سيوطى و شيخ طوسى و ديگران او را در طبقه اول مفسران از صحابه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم مى دانند.
صاحب مجالس المؤمنين مى نويسد: نقل است كه چون آيه لم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب نـازل شـد جـبرئيل با حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم گفت : كه پروردگار امر فرموده كه آن را به ابى بن كعب بخوان ، پس حضرت اين معنى را به ابى اظهار نمود.
ابى از روى خوش حالى از آن حضرت پرسيد كه آيا من در عالم بالا و ملاء اعلى مذكور شده ام ؟ آن حضرت فرمودند بلى .
پس ابى گريه بسيار كرد ... ( ابى بن كعب , دايرة المعارف تشيع , 1/451 ).

مـنابع :

جز آنچه در جلد اول دايرة المعارف تشيع ص 451 آمده است , تاسيس الشيعه , 319; تفسير فـرات الـكـوفـى , 405; الـتفسير و المفسرون , 1/84; الدرجات الرفيعة فى طبقات الشيعة , 323; الذريعة , 16/262; الفهرست , ابن نديم , 39; مجالس المؤمنين , 1/232; رجال , علامه حلى , 22.

تفسير ميثم التمار
اثـر مـيـثـم فـرزند يحيى تمار ( مستشهد 60 ق ) از بزرگان صدر اول شيعه و از خواص اصحاب حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب , امام حسن و امام حسين علیهم السلام بود.
هـنگام ورود مسلم به عقيل به كوفه در زندان بود ، ابن مرجانه در سال 60 ق پس از بريدن زبان و دستها و پاهايش او را به دار آويخت و همان گونه و ترتيبى كه اميرالمؤمنين علیه السلام خبر داده بود به شهادت رسيد.
تفسير را از مولاى خود حضرت اميرالمؤمنين على علیه السلام فراگرفت و تفسير خويش را به ابن عباس ( م 68 ق ) امـلاء كـرد و بـه او گـفـت :

سـلـنى ما شئت من تفسير القرآن فانى قرات تنزيله على اميرالمؤمنين علیه السلام و علمنى تاويله

هر آنچه خواهى از تفسير قرآن بپرس زيرا من عين تنزيل را نزد اميرالمؤمنين خواندم و او تاويلش را به من ياد داد.
كـشـى روايـت كـرده است كه بعد از املاء تفسير خود بر ابن عباس خبر شهادت خويش را به ابن عباس داده ابن عباس خيال كرد كه ميثم از ساحران است , قصد پاره كردن تفسير او را نمود ميثم تمار به او گفت : اين تفسير را نگهدار چنانچه گفته هاى من حق بود و صحت آن را مشاهده كـردى ايـن تـفـسـير را داشته باش و اگر گفته هاى من باطل بود آنگاه آن را پاره كن و چندى نگذشت كه گفته هاى ميثم به حقيقت پيوست .
شـيـخ ابى عبداللّه مقداد ( م 826 ق ) در كنزالعرفان فى فقه القرآن به قسمتى از تفسير ميثم تمار اشاره و استدلال نموده است .

منابع :

اعيان الشيعة , 10/198; تاسيس الشيعة , 83; الذريعة , 4/317; رجال , ابن داود, 356; رجال , كـشـى , 74; رجـال , شـيخ طوسى , 58; جامع الرواة , 284; معجم رجال الحديث , 19/94; الكافى , 2/220.

تفسير علقمة 
اثـر عـلـقـمـة ( 29 ق ـ 61 ق ) فـرزند قيس بن عبداللّه بن مالك نخعى كوفى از شيعيان شجاع و جـنـگجو و از اصحاب اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه السلام و قاريان قرآن و عالم به تاويل و تفسير قرآن .
وى از ثقاة رواة نزد فريقين سنى و شيعه است .
از ابن مسعود نقل است كه ما اقرا شيئا و لا اعلمه الا علقمة يقراه و يعلمه .

دكـتـر محمد حسين ذهبى در التفسير و المفسرون به مكانت علمى وى در تفسير اشاره كرده و اقـوال عامه را درباره وى نقل مى كند سپس بنقل از الاتقان سيوطى در ترجمه ابن مسعود اظهار مى كند كه ابن مسعود علم تفسير خود را به اهل كوفه داد چون بين آنان مى زيست از بين چند تن علقمة بن قيس را نام برده او را از اكابر مفسران ذكر نموده و از مشهورترين شاگردان و راويان از ابن مسعود دانسته كه سالها كرسى تفسير را در كوفه پس از استادش ابن مسعود به خود اختصاص داده است .

مـنـابـع :

اعيان الشيعة , 8/149; التفسير و المفسرون , 1/87; رجال ابن داود, 236; رجال , طوسى , 50; رجـال كـشـى , 93; جـامـع الرواة , 1/545; سه مقاله در تاريخ تفسير و نحو, 55; معجم رجال الحديث , 11/181; منتهى المقال , 203.

تفسير ابن عباس 
[ تـنـويـر الـمقباس ] اثر عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف معروف به ابن عباس ( 3 پ ه - 68 ق ) از كبار صحابه .
روايـت شـده اسـت كه حضرت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم درباره وى دعا فرمودند اللهم فقهه فى الدين و علمه فى التاويل ... و دعاى پيغمبر صلی الله علیه و آله وسلم مستجاب گرديد و بر اثر دانش وسيعش و احاطه كامل بـه تفسير و تاويل قرآن كريم او را ترجمان القرآن مى خوانند و نيز او را وارث علوم رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم مى دانند.( ـ ابن عباس , دايرة المعارف تشيع , 1/344 ).

مفسرين فريقين روايات او را در تفسيرهاى خويش ذكر مى كنند تا به آنجا كه حدود نيمى از احاديث وارده در تفسير قرآن كريم از ابن عباس روايت شده است .

قسمتى از تفسير وى نخست در بمبئى در 1280 ق به چاپ رسيد سـپس در بولاق به سال 1290 ق چاپ دوم گرديد و مكررا درايران و هندوستان و بيروت به چاپ رسيده است و شمس الدين محمد سخاوى در الضوء اللامع آن را به محمد بن يعقوب فيروزآبادى ( م 817 ق ) نسبت داده كه مرادش جمع و تدوين آن است و همچنين است صاحب كشف الظنون .

در نسخه چاپى , سند اول آن منتهى مى گردد به عمار بن عبدالمجيد هروى كه نيز او از على بن اسحاق سمرقندى ( م 237 ق ) روايت كرده است و سمرقندى از محمد بن مروان سدى صغير ( م 186 ق ) روايـت مـى نمايد و او از محمد بن السائب كلبى ( م 146 ق ) روايت كرده است و او از ابى صالح ميزان بصرى و او از ابن عباس .
سيوطى در الاتقان خود طرق روايات تفسير ابن عباس را ضبط كرده است .
ابـن نديم درباره او مى نويسد : كتاب ابن عباس , به روايت مجاهد, و حميد بن قيس از مجاهد و ورقـاء از ابـونـجـيـح از مـجـاهد و عيسى بن ميمون از ابونجيح از مجاهد آن را روايت كرده اند ( الفهرست , ترجمه فارسى , 59 ).

مـنـابـع :

جـز آنـچـه در جـلد اول دايرة المعارف تشيع ص 347 آمده است , تاسيس الشيعة , 322; الـدرجـات الرقيعة فى طبقات الشيعة , 322; رجال ابن داود, 208; رجال , طوسى , 22, 46; رجال عـلامه حلى , 103; رجال كشى , 52; التفسير و المفسرون , 1/65; مفسران شيعه , 61; معجم رجال الحديث , 10/229 - 239.

نقط القرآن 
تفسير تنقيط القرآن يا تفسير نحو قرآن , از مفسر و نقطه گذار قرآن ابوالاسود الدؤلى .
وى ظالم بن عمرو معروف به ابوالاسود الدؤلى است كه در 69 ق در سن 85 سالگى درگذشت .
اديـب مـتـكـلـم خـطـيـب واضـع عـلم نحو و از محدثان تابعين از شاگردان و اصحاب حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه السلام بود ( دايرة المعارف تشيع , 1/379 ). وى نـخـسـتـين كسى است كه قرآن كريم را نقطه گذارى كرده و قرآن را از تحريف مصون نگاه داشت .
نحو را از اين جهت نحو خوانند كه هنگامى كه حضرت على علیه السلام چيزى از اصول آن را به ابوالاسود مى آموخت او اجازه خواست كه چيزى مانند و به نحو آن بسازد و از اين جهت آن را نحو ناميدند.

مـنـابـع :

جـز آنچه در جلد اول دايرة المعارف تشيع , ص 308 آمده , اعيان الشيعة , 288 و 7/403; اخـبار سيرافى , 13 - 22; جامع الرواة , 1/423; رجال , ابن داود, 39; رجال , طوسى , 46; الفهرست , ابن النديم , 69 به بعد; معجم رجال الحديث , 9/171; معجم الشعراء, 67.

تفسير جابر انصارى 
اثـر جـابر بن عبداللّه انصارى ( م 73 يا 79 ق ) از اجلاء مفسرين و اصحاب رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم و شيعه اميرالمؤمنين على علیه السلام و محبين و ياران صديق خاندان عصمت و نبوت .
ابوالخير وى را در كتاب طبقات مفسرين خود از مفسرين طبقه اول ضبط كرده است .
روايات وى در آيات شريف قرآن در تفاسير نقل شده است .
و ابـوالـقاسم فرات كوفى قسمتى از روايات جابر انصارى را در تفسير خود موسوم به تفسير فرات ضبط كرده است .

مـنـابع :

اسد الغابة , 1/307; الاصابة , 1/214; اعيان الشيعة , 4/45; الاتقان , 4/240; تاسيس الشيعة , 323; تـذكرة الحفاظ, 1/43; جامع الرواة , 1/143; رجال , ابن داود, 79; رجال , طوسى , 12; رجال , كشى , 42; تفسير, فرات الكوفى , 216 به بعد; معجم رجال الحديث , 4/11.

تفسير ابن جبير
اثر سعيد فرزند جبير بن هاشم اسدى ( 45 - مستشهد 95 ق ) به دستور حجاج بن يوسف ثقفى به خاطر تشيع اش شهيد شد.
از مفسران شيعى و نخستين مفسر تابعى است .
تـفـسـيـر را از ابن عباس و ديگران اخذ كرد و يك ختم قرآن در يك ركعة از نماز خود در بيت اللّه الحرام قراءت نمود.
وى را مـحـقـقين عامه و خاصه اعلم تابعين على الاطلاق در تفسير و در طبقات المفسرين ذكر نموده اند.
تفسير وى به سبك روائى است و همانند استادش ابن عباس و مجاهد و ديگر مفسران صدر اول .
اين تفسير در مطاوى تفسيرهاى عامه و خاصه مندرج و محفوظ است .
ابـن خـلكان نوشته است سعيد بن جبير در ماه رمضان يك شب به قرائت عبداللّه بن مسعود قرآن مى خواند و يك شب به قرائت زيد بن ثابت و همچنين هر شب به قرائت يكى از قراء.
اكثر محققين در فضل و علم او نوشته اند كه : و ما على الارض احد الا و هو محتاج الى علمه , كسى در زمين نبود مگر اينكه محتاج علم او باشد.
وى از نـزديـكان و خواص اصحاب و حواريين حضرت سجاد على بن الحسين علیه السلام بود و نيز همين امر باعث شهادت وى گرديد.

منابع :

اعيان الشيعة , 7/234; الاتقان , 4/239; تاسيس الشيعة , 322; تذكرة الحفاظ, 1/76; الذريعة , 4/276; ذكـر اخبار اصبهان , 1/324; رجال , ابن داود, 169; رجال , طوسى , 90; رجال , كشى , 110; رجـال , عـلامـه حـلـى , 79; طـبقات المفسرين , داودى , 1/181; جامع الرواة , 359; معجم رجال الـحـديـث , 8/113; تفسير فرات الكوفى , 119 به بعد; و فيات الاعيان , 2/371; مفسران شيعة , 62; التفسير و المفسرون , 1/102.

تفسير ابوالعالية رفيع 
اثر ابوالعالية رفيع ( م 90 يا 93 ق ) فرزند مهران رياحى .
بعضى نام او را زياد بن فيروز ياد كرده اند.
وى ايرانى تبار و از هم پيمانان بنى رياح بود و دو سال بعد از شهادت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم به مدينه مشرف شد.
وى تـفـسـيـر و تاويل قرآن كريم را از حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه السلام و ابن عباس و عبداللّه بن مسعود و ابى بن كعب فراگرفت و روايت مى كرد.
بـر اثـر ذكـاوت خـارق الـعاده , در علم تفسير تبحر زيادى يافت و اعجاب همگان را برانگيخت ابن عباس وى را بر روى كرسى قريش مى نشاند و خود زير دست او قرار مى گرفت و مى گفت : هكذا العلم يزيد الشريف شرفا و يجلس المملوك على الاسرة وى از پيروان مكتب حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام در تفسير بود.

مـنـابـع :

اسدالغابة , 2/235; تهذيب التهذيب , 3/284; تذكرة الحفاظ, 1/61; التفسير و المفسرون , 1/92; سه مقاله در تاريخ تفسير, 52.

تفسير ابوصالح
اثـر ابـوصـالح ( م 100 ق ) نام وى ميزان بصرى و مشهور به كنيه اش مى باشد و از ائمه علم تفسير است .
عـلـم تـفـسير و تاويل قرآن كريم را از ابن عباس اخذ كرد و محمد بن سائب كلبى در تفسير خود روايات وى را در تفسير آيات قرآن نقل كرده است .
او از ثقات روات شيعه و از اجلاء محدثين مى باشد.
قسمتى از تفسير و احاديث وى در تفسير فرات كوفى و ساير تفاسير شيعى ضبط شده است .

منابع :

تاسيس الشيعة , 325; تفسير فرات الكوفى , 53 به بعد; الكافئة فى ابطال توبة الخاطئة , شيخ مفيد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید