الهي! جبين عبوديت بر آستان بيمثالت ميساييم و تو را شاكريم كه دگر بار مجالست با قرآن را بر ما ارزاني داشتي تا با يكي ديگر از سوّر نوراني آن مأنوستر گرديم.
- اكنون از محضر اين نوگل قرآن خواهشمنديم خود را براي محبين كتاب الله معرفي بفرمايند:
من منافقون و شصت و سومين سورهي قرآن عظيم ميباشم و در شهر ملكوتي مدينه بر خاتمالنبين حضرت محمد صلياللهعليهوآلهوسلم نازل گشتهام و داراي يازده آيه هستم.
- لطفاً فضيلت تلاوت خود را براي ما بيان نماييد:
نبيمكرم اسلام حضرت محمد صلياللهعليهوآله وسلم مي فرمايند: هر كس سوره منافقون را قرائت كند از شرك و نفاق و شك در دين بيزار ميشود.1
- از شما تقاضامنديم خلاصهاي از مطالب آيات ارزندهي خود را بازگو فرماييد:
محور اصلي آيات من بيان نشانههاي منافقون بوده و عنوان ميدارد كه آنان در ظاهر نيكو صورت و خوشگفتارند ولي در باطن دروغگويند و طلب استغفار براي آنان سودي ندارد.
بخش ديگر آيات من به مؤمنان هشدار ميدهد كه مسائل مادي آنان را از خدا غافل نكند و در زمان حيات در راه خدا انفاق كنند تا پس از مرگ حسرت نخورند.
- لطف فرموده و ماجراي نزول يكي از آيات كريمانهي خود را بيان نماييد:
به ياد ميآورم زماني را كه پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و اصحاب ايشان از غزوه بنيمطلق به طرف مدينه بازميگشتند در بين راه كنار چاه آبي فرود آمدند. دو نفر به نامهاي انسبنسيار حليف و جهجهبنسعيد غفاري بر سر چاه آب رفتند تا آب بكشند، طناب دلو آنان به هم پيچيده و بسته شد و آن دو با يكديگر نزاع كردند. جهجهه به صورت ابنسيار سيلي محكمي زد كه خون جاري شد، او طايفه خود خزرج را به كمك طلبيد و جهجهه هم از قريش ياري خواست و نزديك بود فتنهاي برپا شود. عبدالله ابي صداي آنان شنيد و جوياي ماجرا شد. داستان را براي او بيان كردند. سپس نزد اصحاب خود رفت و گفت: اين نتيجه عمل شماست كه پيامبر و مهاجرين را در منازل خود جا دادهايد، وقتي به مدينه رسيديم آنان را بيرون ميكنيم...
زيدبنارتم اين سخنان را به سمع پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم رسانيد. سپس حضرت اعلام حركت نمودند...
طايفهي خزرج نزد عبداللهابي رفتند و او ار توبيخ و سرزنش كردند و به او گفتند كه از پيامبر عذرخواهي نمايد. عبدالله نزد پيامبر رفت و به دروغ قسم ياد نمود كه چنين سخني نگفته و زيد را دروغگو ناميد. پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در صورت ظاهر از او قبول كرد. ولي طايفهي خزرج زيد را مورد اذيت و آزار قرار دادند و به او گفتند: چرا به بزرگ ما توهين كردي؟ در اين هنگام جبرئيل بر پيغمبر صلي اللهعليهوآلهوسلم اولين آيهي مرا نازل فرمود: «إذا جاءكَ المُنافِقوُنَ قالوُانَشهَدُ اِنَكَ لَرَسوُلُ اليهِ واللهُ يَعلَمُ إنَكَ لَیَسوُلِهِ واللهُ يشهَدُ اِنَ المُنافقينَ لَكاذِبون»
اي رسول ما چون منافقان نزد تو آيند و گويند: گواهي ميدهيم كه تو رسول خدايي و خدا ميداند تو رسول او هستي و خدا گواهي ميدهد كه منافقان دروغ ميگويند.
سپس پيامبر صلياللهعليهوآله وسلم به زيد فرمود: اي جوان، سخن تو دربارهي عبداله راست بود. خداوند دربارهي آن چه تو گفتي آياتي چند نازل فرمود. آنگاه اصحاب را جمع نمود و سورهي منافقون را بر آنها تلاوت فرمود.2
- خداوند در دومين و سومين آيه شما ميفرمايد: «اتخذوا ايمانهم جنة نصروا عن سبيل الله انهم ساء ما كنوا يعملون، ذلك بانهم آمنوا ثم كفروا بطبع علي قولبهم فهم لا يفتهون» خواهشمند است بفرماييد منظور آيات چيست؟
روزي محمدبنفضيل از حضرت موسيبنجعفر عليهالسلام معناي اين آيات را سؤال نمود. حضرت به او فرمودند: خداوند كساني را كه از پيغمبرش در ولايت وصي او اميرالمؤمنين عليهالسلام پيروي نكرده اند منافقين ناميده و منكرين امامت و وصايت را منكرين خود و پيغمبر قرار داده و اين موضوع را در قرآن چنين بيان كرده و فرمود: اي محمد زماني كه منافقين براي شهادت به ولايت و امامت علي عليهالسلام نزد تو آمدند گفتند: شهادت ميدهيم كه تو رسول خدا هستي، خداوند ميداند كه تو رسولش ميباشد و خداوند گواهي ميدهد كه منافقين به ولايت علي عليهالسلام دروغ ميگويند و سوگندهاي خودشان را سپري قرار دادهاند و راه خدا را كه ولايت علي عليهالسلام است به روي مردم بستهاند و اين عمل بدعملي است. آنها به رسالت تو ايمان آوردند و به ولايت و امامت علي عليهالسلام كافر شدند، خداوند هم مهر بر دلهاي ايشان گذاشت لذا چيزي نميفهمند.
فضيل باز پرسيد: «لا يفتهون» به چه معناست؟ و حضرت موسيبنجعفر چنين فرمودند: يعني در نبوت پيغمبر تعقل نميكنند، هر گاه به انها گفته ميشود به سوي ولايت علي عليهالسلام بازگرديد تا پيغمبر از براي گناهان شما طلب مغفرت و آمرزش نمايد، سرهاي خود را به زير افكندهاند. اي محمد مشاهده ميكني آنها را كه از ولايت علي عليهالسلام جلوگيري و ممانعت مينمايند و بر او تكبر ميورزند. اي پيغمبر چه براي ايشان استغفار نمايي يا ننمايي هر گز خدا آنها را نميآورزد و خداوند كساني را كه ظلم و ستم به وصي تو علي مينمايند راهنمايي نميكند.3
- در آخر از محضر با صفا و روحبخش شما كمال قدرداني و تشكر را داشته و استدعا داريم يكي از توصيههاي جانفزاي خود را براي تلاوتكنندگان قرآن بيان فرماييد:
«يا ايها الذين آمنوا لاتمليكم اموالكن ولا ارادكم عن ذكر الله و من يفعل ذلك فأولئك هم الخاسرون»
اي اهل ايمان مبادا مشغول سازد شما را مال و فرزندانتان از ياد خدا، كسانيكه مال و فرزندانشان آنان را از ياد خدا باز دارند زيانكارانند»4
پی نوشت ها
1- مجمعالبيان، ج5، ص290
2- تفسير جامع، ج7، ص 189 و تفسير قمي ج2، ص368
3- تفسير جامع، ج7، ص191
4- منافقون/9