قرآن كريم ، كتابي است عظيم كه خويش را راهنماي متقين ميداند و هادي مؤمنين ، حافظ مرزهاي اعتقاد و ايمان است و حامل بينشها از جانب خداي رحمان ، ريسماني ناگسستني است و روشنگر ، اسرار هستي ، ذكر است و شفا و نور ، فرقان است و بيان و برهان ، آمده است تا حق را از باطل جدا سازد ، شاهد صدقي بر نبوت رسول خاتم باشد و بيماريهاي روحي و جسمي جامعه بشري را درمان كند .
ترديدي نيست كه كتابي با اين اوصاف ، يك كتاب معمولي نيست و نميتوانــــــــــــد باشد ؛چرا كه بايد بر مغزهاي
انديشمندان جهان و قلبهاي مردم با ايمان تا قيامت حكومت كند و شگفتيهاي آن بايد همهي نوابغ روزگار را به حيرت وادارد .
شخصي از امام صادق (عليه السلام ) سؤال كرد : ما بال القرآن لايزداد علي النشر و الدرس الاّ غضاضه ؟
فقال :لانّ الله تبارك و تعالي لم يجعله لزمانٍ دون زمانٍ و لالناسٍ دون ناسٍ ، فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غضٌ الي يوم القيامه (1)
چرا قرآن هر چه بيشتر منتشر و تدريس ميشود ، بر تازگي آن افزوده ميشود ؟ حضرت فرمودند : زيرا خداوند اين كتاب را براي زمان معين و مردم خاصي نازل نفرموده است از اين رو قرآن تا قيامت ، در هر زمان و نزد هر قومي تازگي دارد .
اين معجزه جاودان در صورتي ميتواند تازگي خود را براي هر قوم و ملتي حفظ كند كه در هر زمان مردم به موازات پيشرفت علم و رشد تمدن حقايقي از آن دريافت كنند كه گذشتگان بدان آگاهي نداشتهاند .
به همين جهت در هيچ زماني مردم نميتوانند ادعا كنند كه همهي معاني و اسرار قرآن را درك كردهاند . بيجهت نيست كه مولاي متقيان ، اميرمؤمنان (عليهالسلام) در مورد قرآن ميفرمايند :
« قرآن دريايي است كه به عمق آن نميتوان رسيد » (2)
اكنون اين سوال مطرح است كه كتاب شريفي كه برترين معلمش آن را به دريايي چنين ژرف تشبيه مي كند، آيا براحتي وبراي همگان قابل فهم است ؟!
يقينا چنين نيست . اگر قرآن ساده و همهكس فهم بود ، مردم در برداشت از آن اختلاف پيدا نميكردند و هر كس براي اثبات حقانيت خويش از آن استفاده نميكرد . در حالي كه ميبينيم شيعه و سني ، اشعري و معتزلي و ... هر كدام آيات قرآن را سند افكار و عقايد خود ميدانند ؛ با اينكه در ميان هر فرقه ، دانشمندان بزرگ و مغزهاي متفكري وجود دارد . رمز اين اختلاف همان است كه حضرت علي (عليه السلام ) فرمود :
« لا تخاصمهم بالقرآن ، فان القرآن حمال ذو وجوه » (3)
به وسيلهي قرآن با مخالفين مبارزه نكن ، زيرا قرآن چند پهلوست و ممكن است يك كلمه يا يك جملهي آن داراي احتمالات متعددي باشد ( و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال - چون پاي احتمال به ميان آيد استدلال باطل است)
ممكن است گفته شود قرآن كريم كه جهت هدايت مردم نازل شده ، نبايد آنچنان پيچيده و مشكل باشد كه عموم مردم نتوانند از آن استفاده كنند ؛ در پاسخ ميگوئيم :
در زمان خود رسول اكرم ( صلي الله عليه و آله ) نيز آن حضرت به صرف تلاوت قرآن اكتفا نميكردند و با آنكه قرائن خارجي موجود در فهم آيات بسيار مؤثر بود ، در عين حال ايشان قرآن را به مردم تعليم ميفرمود .
خود قرآن ميفرمايد :
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الاُمِيِّينَ رَسولاً مِنهُمْ يَتلُوا عَلَيهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم الكِتابَ وَ الحِكمَهَ وَ اِن كانُوا مِن قَبلَ لَفِي ضَلالٍ مُبينٍ » (4)
از اين آيه استفاده ميشود كه پيامبر كتاب و حكمت را به آنها تعليم ميدادند . اگر قرآن كتابي ساده و همه كس فهم بود ، تلاوت آيات آن كافي بود ، اما ميبينيم كه پس از تلاوت ، نوبت به تعليم ميرسد .
پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله ) كه اولين معلّم و مفسّر و مبيّن قرآن بود ، عترت پاكش را همچنان كه در امر خلافت پس از خود معرفي فرمود ، براي امور فرهنگي و علوم ديني نيز به جاي خويش منصوب نمود و با جملاتي مانند :
« انا مدينه العلم و علي بابها ، فمن اراد المدينه فليأت الباب » (5)
به مردم اعلام فرمود كه كليد خزانهي علم من علي (علیه السلام) است و راه ورود به كشور پهناور علم هم اوست و از دريچهي علم علي بايد به علم من راه يابيد .
حاصل سخن آنكه فهم قرآن ، ساده نيست . حقايق اين كتاب ارزشمند را بايد در مكتب معلميني والامقام آموخت كه از سوي صاحب قرآن ، به اين سمت برگزيده شدهاند و نه تنها به تنزيل كه به تأويل و نه فقط به محكمات كه به متشابهات و نه تنها به ظاهر كه به باطن وحي الهي ، احاطه و اشراف دارند و اين فرمان خود قرآن است كه :
« فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون » (6)
ادامه دارد..... منتخب از كتاب «آيا فهم قرآن آسان است؟»
از آيت الله سيد حسن فقيه امامي
با تصرف و تخليص
پی نوشت ها
(1) عيون اخبار ارضا صفحه 239 (2) نهجالبلاغه خطبه 1
(3) نهجالبلاغه كلام 77 (4) سورهي جمعه ، آيه 298
(5) بحارالانوار جلد 40 صفحه 87 (6) سورهي نحل ، آيه 43