آن چه در زمينه فهم قرآن از اهميّت اساسي برخوردار است برخورد پرهيزكارانه با قرآن ميباشد كه قطعاً ضامن هدايت خواهد بود. اين كتاب آسماني براي هدايت انسانها به موضوعات مختلفي پرداخته و در بسياري از موارد به طور كلي و اجمالي سخن گفته است كه بايد مورد تبيين قرار گيرد.
به اين آيه از قرآن كريم توجه كنيد:
« اي رسول، ما قرآن را به سوي تو نازل كرديم تا آن را براي مردم روشن و تبيين نمايي.»
پس نبايد انتظار داشته باشيم در اين كتاب الهي كه در بردارندهي حقايق و اسرار آفرينش است، همهي مطالب به شكل جزئي و تفصيلي بيان شده باشد. بلكه مهم درك اين مطلب است كه در حكمت الهي چه طرحي جهت تبيين حقايق قرآن و مطالب اجمالي آن انديشيده شده است.
با تدبر و تأمّل در آيات قرآن متوجّه دو نكته خواهيم شد:
1- خداوند خود نخستين مفسّر و مبين قرآن است:
« فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ*ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ »1
« چون قرآن را بر تو خوانديم تو از قرائت آن پيروي كن. سپس بدان كه بيان و توضيح آن نيز به عهدهي ماست.»
و از اين آيه معلوم ميشود كه خداوند علاوه بر نزول آيات به رسول گرامي خود، حقايقي را به عنوان تبيين مطالب قرآني به آن حضرت وحي كرده است. چنانچه خود حضرت در حديثي خطاب به مسلمانان فرمودند:
«و الا انّي قد اوتيت القرآن و مثله معه»2
« آگاه باشيد كه به من قرآن و حقايقي به مانند آن داده شده.»
2- رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم عامل تبيين قرآن براي مردم است:
« ...وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ...» 3
« اي رسول، ما اين ذكر(قرآن) را بر تو فرو فرستاديم تا براي مردم آنچه را كه نازل شده تبيين نمايي.»
مصداق اين امر را ميتوان در مورد تفسير كيفيت نماز، پرداخت زكات، مراسم حج و... بيان كرد كه پيامبر خدا صلياللهعليهوآلهوسلم با گفتار خود به توضيح مجملات قرآن ميپرداخت.
و بر همين اساس اين فرمان خداوند نازل گشت كه:
« أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ »4
يعني از خدا و رسول خدا اطاعت كنيد و از آنان كه از بين شما صاحبان امر باشند.
ابوبصير نقل كرده است كه از امام صادق عليهالسلام سؤال كردم اين آيه دربارهي چه كساني نازل گرديد؟ امام فرمود: اين آيه در شأن علي و دو فرزندش حسن و حسين عليهمالسلام نازل شد. زيرا در ارتباط با اين دستور خداوند بود كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم فرمود:
« هر مؤمني كه من سرپرست و مولاي او هستم علي مولا و سرپرست او خواهد بود.»
و رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم باز فرمود:
« به شما مؤمنان سفارش ميكنم كه از كتاب خدا و خاندان من جدا نشويد كه من از خدا خواستهام ميان قرآن و خاندانم جدايي نيفكند تا روز قيامت كه بر حوض كوثر آنان را به من ملحق سازد و خداوند اين تقاضا را پذيرفت.»
و در ادامه حضرت ميفرمايند:
« ... بدانيد كه اگر رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم لب فرو ميبست و خاندان خود را معرفي نميكرد خاندان فلان و بهمان مدعي ميشدند كه ما صاحبالامر شمائيم.»5
يكي ديگر از احاديث مهمي كه در اين مورد ميباشد و شيعه و سني بر آن اتفاق نظر دارند و به بيان دانشمندان مسلمان ( شيعه و سني) از احاديث متواتر و قطعي است حديث ثقلين ميباشد:
« اني تاركٌ فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابداً و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض» 6
به عبارتي ديگر ميتوان چنين گفت: هدايت مسلمانان در گرو مراجعه به اين دو يادگار رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم است.
در هدايتگر بودن قرآن بويژه براي پرهيزكاران شكي نيست اما اين كه اهل بيت عليهمالسلام چه كساني هستند و چه شئوني دارند كه طبق حديث مذكور هدايت قرآن با رهبري آنان گره خورده، مسئلهاي است كه بايد بررسي شود.
اكنون ما بر آنيم كه با استفاده از قرآن و احاديث معتبري كه در شأن نزول و توضيح آيات قرآن وارد شده است، اطلاعاتي در مورد مصاديق اهلبيت عليهمالسلام به دست آوريم و با توجه به اينكه نام آنها در قرآن نيامده به چگونگي ارتباط اهل بيت با قرآن در قرآن بپردازيم.
ميرحامدحسين هندي يكي از محققان شيعه در كتاب عبقات الانوار حديث ثقلين را از حدود دويست نفر از علماي اهل سنت نقل كرده است. با كمي توجه به اين حديث به نتايج ارزشمندي دست مييابيم كه اينك به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1- قرآن و اهلبيت عليهمالسلام ارتباط محكمي با يكديگر دارند كه اين ارتباط تا روز قيامت باقي است.
2- با توجه به اين ارتباط ، رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم هدايت و نجات مسلمانان را در تمسك دو جانبه به قرآن و اهلبيت عليهمالسلام تضمين فرموده است.
3- تمسك يك جانبه به قرآن و اعراض از اهلبيت عليهملسلام نوعي تخلف به شمار رفته و موجب ضلالت و گمراهي است.
4- لازمهي تمسك به اهلبيت عليهمالسلام مراجعه مسلمانان به آنان و پذيرش رهنمودها و دستورات آنهاست.
5- قول و فعل اهلبيت رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم همانند آيات قرآن حجت و سند است چرا كه در تمسك به آنان هدايت مسلمانان تضمين شده است.
6- اهل بيت رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم از هر گناه و اشتباهي معصوماند زيرا لازمهي حجيّت قول و فعل آنان برخورداري ايشان از مقام عصمت است. و به دليل دو ويژگي عصمت و علم ايشان، هر مسلماني مكلّف به پيروي از اهلبيت عليهمالسلام ميباشد. همان ويژگيهايي كه خداوند در آيات قرآن آنان را مورد تصريح قرار داده است.
به اين آيه توجه كنيد:
« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا » 7
« خداوند ميخواهد پليدي و گناه را فقط از شما اهلبيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد. »
در روايات بسياري بر اين نكته تأكيد شده كه مقصود از اهلبيت عليهمالسلام در آيهي تطهير ، اهل كساء يعني علي، فاطمه، حسن، حسين و ساير ائمه عليهمالسلام هستند.
اين روايات گذشته از اين كه از طريق شيعه متواتر است اهل سنت نيز به تواتر آنها را روايت كرده و حتي دانشمندان و عالمان حديث مذاهب مختلف به نقل آن پرداختهاند. 8
به عنوان نمونه مسلمبن قيس هلالي از اصحاب اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در كتاب ارزشمند خود چنين نوشته است:
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در يك سخنراني براي گروه زيادي از مهاجر و اصحاب چنين فرمود:
اي مردم، آيا ميدانيد هنگامي كه اين آيه از قرآن « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» نازل شد پيامبر اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم من، فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين را در زير يك عبا جمع نمود و فرمود:
خدايا اينان اهلبيت من هستند. هر چه آنان را ناراحت كند، مرا ناراحت ميكند و هر چه براي آنان دردآور باشد، براي من دردآور است. پس پليدي را از آنان دور ساز و از هر جهت پاكيزه ساز. سپس امسلمه گفت: من نيز يا رسولالله؟ ( آيا من به جمع شما بپيوندم؟) حضرت در پاسخ او فرمود:
تو بر نيكي هستي ( اما در زمرهي اين گروه نيستي) اين آيه تنها دربارهي من دخترم فاطمه، و برادرم علي و دو فرزندم حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين نازل شده است. اين آيه مخصوص ماست و جز ما كسي مصداق آن نيست .
آنان در پاسخ اميرالمؤمنين عليهالسلام چنين گفتند ما شهادت ميدهيم كه امسلمه اين حديث را براي ما گفت و آنگاه از خود پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در اينباره پرسيديم . رسول خدا درست مانند امسلمه اين مطلب را براي ما بازگفت.9
محقق كركي ميگويد: گذشته از روايات شيعه كه از شمار بيرون است اين مسئله به تواتر رسيده، مضيد يقين ميباشد.
به راستي كدام روايت در سنت از اين روايت محكمتر است؟ روايات اهلسنت بر نقل آن اتفاق نظر دارند و اگر قرار باشد كه از راه سنت آن را رد كنند هيچ روايتي در سنت نميماند مگر اينكه مردود خواهد شد. 10
اين مطلب در روايات متعددي در منابع مهم و معتبر اهلسنت نيز نقل شده، در اينباره فقط سيوطي از دانشمندان بلندآوازه اهل سنت در تفسير درالمنشور خود هيجده روايت آورده است.
علامه طباطبائي در تفسير الميزان چنين گفتهاند: رواياتي كه از طريق اهل سنت در اين موضوع به ما رسيده بيشتر از رواياتي است كه از طريق شيعه نقل شده است. 11
برخي تعداد اين روايات را صدها روايت دانستهاند كه بعيد نمينمايد. 12
قندوزي حنفي پس از نقل اين حديث ميگويد: رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم پس از نازل شدن آيه« وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا »13 « خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش» به مدت 9 ماه هر روز در خانه فاطمه سلاماللهعليها ميآمد و مي گفت:
« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »
و همچنين مينويسد: اين خبر از سيصد تن از صحابه روايت شده است. 14
حديث كساء از طريق بسياري از صحابه و تابعين در متون متعدد اسلامي نقل شده 15 و نكتهي جالب اين است كه ابنتيميه كه در افتراء و توهين به خاندان پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و بيتوجهي به واقعيات شهره شده راهي را به جز اعتراف به صحت حديث كساء نيافته و چنين گفته : اما حديث كساء صحيح است. 16
آري اهل بيت عليهمالسلام نمونههاي انسان كامل و تجسم عيني تعاليم اسلام از اينرو پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم از جانب خدا مأموريت داشت بعد از خود دين را به دست كساني بسپارد كه از طرف خدا براي اين مسئوليت مهم و ارزشمند انتخاب شده بودند.
در قرآن اين الگوهاي ممتاز بشريت چنين معرفي شدهاند: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ » 17
« اي كساني كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشد. »
در اين آيه « صادقين» كساني هستند كه داراي مقام عصمتاند زيرا خداوند همراهي آنان را به طور مطلق خواسته است. البته اين آيه تنها به زبان پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم اختصاص ندارد بلكه در هر عصر و زماني اين پيروي از صادقين بايد وجود داشته باشد تا اين دستور خداوند منطقي و قابل اجرا باشد.
علاوه بر همهي اينها خداوند با ذكر ويژگيهايي براي صادقين ما را بيشتر با آنها آشنا ميسازد. به عنوان نمونه در آيهي پانزدهم سورهي حجرات ميفرمايد:
« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»
« مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ايمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و ترديدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کرده اند؛ آنها راستگويانند.»
اكنون اگر روايت ارزشمند ثقلين را در كنار اين آيه قرار دهيم، مصداق صادقين روشن ميشود. صادقين همان افراد معصومي هستند كه طبق روايت ثقلين تمسك به آنها مانع گمراهي است يعني همان اهل بيت و ائمه معصومين عليهمالسلام.
روايات متعدد ديگري در خصوص اين آيه وارد شده كه مطالب فوق را تأييد ميكند.
افرادي مانند سيوطي18، خوارزمي19، علامه ثعلبي20، علامه گنجي21و حاكم حسكاني22 كه از علماي اهل سنت هستند همگي از ابنعباس يا جابربن عبدالله انصاري چنين نقل كردهاند:
« كونوا مع الصادقين أي كونوا مع عليبن ابيطالب»
« با صادقين باشيد يعني با عليبنابيطالب باشيد»
حاكم حسكاني علاوه بر روايت فوق، روايت ديگري را از عبداللهبنعمر نقل كرده است:
« مع الصادقين أتي مع محمدٍ و اهلبيته» 23
« منظور از صادقين، پيامبر و اهلبيت آن حضرت است.»
سلمان فارسي نيز چنين ميگويد:« در حضور رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم بوديم كه آيهي صادقين نازل شد. از پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم پرسيدم: آيا صادقين عام است يا منظور افراد خاصي هستند. پيامبر فرمودند: خطاب آيه عام است و مخاطب همهي مردم هستند ولي صادقين خاصاند و آن مخصوص برادرم علي و اوصياي من تا روز قيامت است. 24
علامه گنجي در كتاب كفايةالطالب و ابن جوزي در تذكرة چنين ميگويند: « مورخان گفتهاند معناي كونوا مع الصادقين اين است كه با علي و اهلبيتش باشيد» 25
مشاهده ميكنيد كه طبق اين احاديث ( صادقين) همان ائمهي معصومين عليهمالسلام هستند.
پی نوشت ها
1- سوره قيامت/18و19
2- سنن ابن ماجه 1/6،سنن ابن داود4/200
3- سوره نحل/44
4- سوره نساء/59
5- كافي1/287
6- بحارالانوار ج2 ص100
7- سوره احزاب/33
8- تفسير موضئعي قرآن كريم از حسين عبدالمهدي ص 89
9- كتاب سليم ص646، احتجاج طبرسي ج1 ص 345، تفسير نورالثقلين ص271-276 ج4
10- تأويلالآيات الطاهرة في فضائل العترة الطاهرة، علي الاسترآبادي ج 2 ص 456
11- تفسيرالميزان ج16 ص311
12- شرح احقاق الحق ج 2 ص 502-536
13- سوره طه/132
14- القندوزي حنفي، سليمان، نيابيع المودة ص 174
15- جامعالبيان ج2 ص 5و7، الدرالمنشور ج5ص 198و199، جوامعالجامع ص 372و...
16- ابنتيميه، منهاج السنة ج3 ص4، ج4 ص 20
17- سوره توبه/119
18- الدرالمنشور ج3 ص 209
19- به نقل از احقاقالحق ج3 ص 298
20- تفسير ثعلبي
21- كفايةالطالب ص 111
22- شواهد التنزيل ج1 ص 260
23- شواهد التنزيل ج1 ص 262
24- عامري كوفي ، سليمبنقيس. اسرار آل محمد ص 297
25- به نقل از احقاقالحق ج 3 ص 297