« فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ »(سوره يونس/آيه20)
ما در سومين آيه از سورهي مباركهي بقره (يؤمنون بالغيب)، آنجا اين آيه را همراه احاديثش آورديم كه امام عليهالسلام فرمودند: يؤمنون بالغيب يعني ايمان به امام غايب، بعد توضيح دادند كه دليل اينكه ما اين غيب را به امام غايب معنا ميكنيم اين آيه است كه فقل إنما الغيب لله؛ بگو كه امام غايب، از آن خداست، فانتظروا؛ شما اي امت اسلامي، منتظر باشيد ، إني معكم من المنتظرين؛ كه من پيامبر نيز همراه شما از منتظرانم.
ذيل اين آيه ، احاديث فراواني دربارهي انتظار، اهميت انتظار، مفهوم انتظار و... داريم.
انتظار از مادهي نَظَرَ است. نَظَرَ يعني نگاه كرد. انتظار يعني چشم به راه بود. انتظار هم در فارسي و عربي به يك معناست و خود انتظار، بار مثبت بسيار قويايي دارد، مفهوم دارد، حركتآفرين است، يك چيز خشك و بيروح نيست بلكه يك مفهومي است كه در خودش ، تحرك خوابيده است.
اميرمؤمنان فرمود: انتظروا الفرج و لا تيأسوا من روح الله؛ منتظر فرج باشيد و از عنايات و الطاف خدا مأيوس نباشيد، فان احب الاعمال إلي الله انتظار الفرج؛ كه محبوبترين اعمال در نزد خدا، انتظار فرج است.
امام سجاد عليهالسلام در اين رابطه ميفرمايد: من ثبت علي ولايتنا في غيبة قائمنا؛ هر كس در دوران غيبت قيامكنندهي ما بر ولايت ما ثابتقدم باشد، اعطاه اجر الف شهيد؛ خدا به او پاداش 1000 شهيد ميدهد، مثل شهداء بدرٍ و احد.
شهيد، همه چيزش را در راه خدا ميدهد، كسي را كه اجر 1000 شهيد مي دهد، بايد كار بسيار مهمي انجام داده باشد، نه اينكه ادعاي منتظر بودن داشته باشد لذا با ادعا و يك جمله گفتن، مسلم است كه پاداش 1000 شهيد را به او نميدهند.
و لذا اين انتظار،يك انتظار معنيداري است.
مرحوم آقاي شيخمحمدباقر فقيه ايماني، در يكي از كتابهايش به نام حقةالدرر مينويسد: انتظار، شرايطي دارد: شرط اول؛ تقوا، شرط دوم؛ اخلاص، شرط سوم؛ انتظار، شرط چهارم؛ كثرت دعا. اگر اين چهار شرط نباشد، اين شخص جزء منتظران به حساب نميآيد تا اينكه انتظار اين همه پاداش را داشته باشد.
ولي با اين شرايط،امام باقر عليهالسلام فرمود: واعلموا أن المنتظر لهذا الامر له مثل اجر الصائم القائم؛ كسي كه منتظر امر ما باشد، براي او پاداش صائم يعني كسي كه روزها را روزه ميگيرد و قائم يعني كسي كه شبها را شبزندهداري ميكند، اجر صائم و قائم به او داده ميشود، و من أدرك قائمنا فخرج معه فقتل عدونا كان له مثل اجر عشرين شهيداً؛ كسي كه قيامكنندهي ما را درك نمايد و در محضر او با دشمنش بجنگد، و از دشمنان ما بكشد، خدا براي او پاداش 20 شهيد خواهد داد، و من قُتل مع قائمنا؛ اما كسي كه در محضر آقا بقيةالله به شهادت برسد، كان له مثل اجر خمسة، و عشرين شهيداً؛ او هم پاداش 25 شهيد خواهد داشت.
ابوالجارود ، مرد نابينايي از شيعيان بود و خدمت آقا امام باقر عليهالسلام آمد و عرض كرد ،آقا من نابينا هستم و عصاكش ندارم كه دست مرا بگيرد و مرتب خدمت شما بياورد، و لذا خلاصه ي آنچه من بايد معتقد باشم، براي من بيان بفرمائيد. حضرت فرمودند كه اي ابيالجارود، آنچه من به آن معتقدم و آنچه پدرانم به آن معتقدند: شهادة أن لا إلهألاالله؛ و اعتراف به آنچه از سوي پروردگار آمده، والولايةلولينا؛ و دوست داشتن، دوستان ما، و البرائة من عدونا؛ و بيزاري از دشمنان ما، و التسليم لأمرنا؛ و مطيع بودن به فرمان ما، و انتظار قائمنا؛ و انتظار مهدي ما، و الاجتهاد و الورع؛ و تلاش و تقوا.
پس حضرت در ميان اعتقاداتي كه هر مسلمان بايد به آن معتقد باشد، انتظار فرج را هم جزء اركان اعتقادي ميشمارد، در حالي كه در زمان امام باقر عليهالسلام بيش از صد سال به تولد آقا بقيةالله مانده بود يعني همان ايام هم ائمهي ما مردم را به انتظار فرج دعوت ميكردند. شخص رسول الله هم فرمودند: افضل اعمال امت من، انتظار فرج است.