emam zaman159

«وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»1
«و ما اراده كرديم بر آنان كه در زمين مستضعف شدند، منت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم»
از سلمان فارسي نقل شده است كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمودند: خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه دوازده نقيب برايش قرارداد. عرض كردم: يا رسول االله صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين را از اهل دو كتاب (تورات و انجيل) شنيده بودم. حضرت فرمودند:
(اي سلمان) آيا مي‌داني نقباي من و آن دوازده تني كه خداوند آنان را براي امت پس از من برگزيده چه كساني هستند؟

گفتم: خدا و رسولش داناترند. رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: اي سلمان خداوند مرا از برگزيده‌ي نورش آفريد و مرا دعوت كرد پس او را اطاعت نمودم، و از نور من علي عليه‌السلام را آفريد و دعوتش فرمود پس علي او را اطاعت كرد و از من و از نور علي، فاطمه عليها‌السلام را خلق فرمود و او را دعوت نمود كه از او اطاعت كرد، و از من و از علي و فاطمه و حسن عليه‌السلام را آفريد پس دعوتش كرد كه دعوت خداوند را اطاعت كرد و از من و از علي و از فاطمه، حسين عليه‌السلام را آفريد و او را دعوت نمود كه دعوت او را اطاعت نمود. سپس ما را به پنج اسم از اسماء خود ناميد، كه خداوند محمود است، من محمد، و خداوند علي است و اين هم علي‌بن‌ابيطالب، خداوند فاطر است و اين فاطمه ، و خداوند (صاحب) احسان است و اين حسن، و خداوند محسن و اين هم حسين است ، آن‌گاه (خداوند) از ما و از نور حسين، نُه امام آفريد و ايشان را دعوت فرمود كه اطاعتش كردند ، پيش از آنكه خداوند آسمان ساخته شده و زمين پهن گرديده و فرشته‌اي و بشري (غير از ما خلق كند)، نوري بوديم و خداي را تسبيح مي‌گفتيم و از او مي‌شنويم و اطاعت مي‌نموديم.
سلمان مي‌گويد: پرسيدم، اي رسول خدا صلي‌الله‌عليه وآله‌وسلم كسي كه ايشان را بشناسد چه پاداشي دارد؟ حضرت فرمودند: اي سلمان، هر كس آنان را به راستي بشناسد و ايشان را الگوي خود قرار دهد و دوستانشان را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزاري بجويد، چنين كسي به خدا سوگند از ما خواهد بود ، عرضه داشتم: اي رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چگونه به شناخت آنها دست يابم در حالي كه تا امام حسين عليه‌السلام شناخته‌ام؟ فرمودند: پس از او سيدالعابدين علي‌بن‌الحسين عليه‌السلام است، سپس پسرش محمدبن‌علي عليه‌السلام شكافنده علم اولين و آخرين از پيغمبران و رسولان، پس(پسرش) جعفربن‌محمد عليه‌السلام زبان صادق(راستگوي) خداوند، سپس موسي‌بن‌جعفر عليه‌السلام آن فرونشاننده‌ي خشم خود در راه خداوند عزوجل (از جهت صبر براي خدا) سپس (پسرش) علي‌بن‌موسي آن راضي به امر خدا عليه‌السلام ، سپس محمدبن‌علي عليه‌السلام آن برگزيده‌ي خلق خداوند، سپس علي‌بن‌محمد عليه‌السلام آن هدايت‌كننده به سوي خداوند، سپس حسن‌بن‌علي عليه‌السلام آن صامت امين سرّ خداوند، سپس پسرش محمدبن‌الحسن (الهادي) المهدي (الناطق) آن قائم به حق خدا (به امر خداوند) عليه‌السلام.
آن‌گاه نبي‌خداوند صلي‌الله‌عليه‌آله‌وسلم فرمودند: اي سلمان تو او را درك خواهي كرد و هر كس، مانند تو باشد و نيز هركس كه با معرفت راستين از اوپيروي نمايد او را درك خواهد كرد.
سلمان مي‌گويد: پس بسيار شكر خداي را نمودم و گفتم: آيا من تا عهد و زمان او خواهم بود؟ حضرت فرمودند: اي سلمان بخوان(پس سخن خداوند متعال را خواند)«پس چون هنگام انتقام اول فرارسيد بندگان سخت جنگجوي خويش را بر شما برانگيزم تا درون خانه‌هايتان را نيز جستجو كنند و اين وعده حتماً تحقق خواهد يافت، پس بار ديگر شما را بر روي آنها باز مسلط گردانيم و به وسيله مال و فرزند مدد نمائيم و تعدادتان را افزايش دهيم»2
سلمان مي‌گويد: در اين هنگام گريه و اشتياقم شدت يافت. آن‌گاه عرضه داشتم: يا رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آيا اين جريان در زمان شما خواهد بود؟ فرمودند: آري سوگند به خداوندي كه مرا به حق فرستاد. من و علي و فاطمه و حسن و حسين و آن نه معصوم ديگر . هر كسي كه از ما است (و با ما) او در راه ما ستم ديده، آري به خدا سوگند(اي سلمان)ابليس (براي مقابله با او) شريكانش را جمع مي‌سازد و تمامي آنان كه ايمانشان خالص بود و نيز همه‌ي كافران حقيقي آورده مي‌شوند تا از يكديگر قصاص كشند و خونخواهي كنند و پروردگار تو بر احدي ظلم نمي‌كند و تأويل اين آيه تحقق مي‌يابد كه: «و مي خواهيم بر آنان كه در زمين مستضعف شدند منت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم و ايشان را در زمين مكنت و توان بخشيم و به فرعون و هامان شكر يا نشان آن‌چه را كه مي‌ترسيدند نشان دهيم»
سلمان مي‌گويد: سپس از محضر رسول خدا صلي‌الله عليه‌وآله‌وسلم برخاستم در حالي كه اهميت نمي دهم كه به آغوش گرگ روم يا مرگ را به كامش كشد.3

پی نوشتها
1-قصص/5
2-اسراء/4 تا6
3-دلائل‌الامانه،ص237

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید