emam zaman14

در روزگاري به سر مي‌بريم كه دوران ظلمت است و محروميت، عصر هجران است و حيرت، زمانه غيبت است و پرده‌نشيني يار.

راستي آن يار سفر كرده كجاست؟

آن موعود ديرين كجاست؟

چگونه زندگي مي‌كند؟

چرا پنهان است؟

تا كي به اين زيستن پنهاني ادامه خواهد داد؟

عمري به اين بلندي چگونه ممكن است؟

چرا نمي‌آيد؟

وقتي بيايد چه خواهد كرد؟

فايده‌اش براي ما چيست؟

ما كه از او بي‌خبريم؛ او چطور؟

آيا از احوال ما با خبر است؟

آيا از گرفتاريها و مشكلاتمان آگاه است؟

آيا مي‌تواند ما را ياري دهد؟

مي‌تواند مشكلاتمان را حل كند؟

اساساً سخن گفتن از او چه لزومي دارد؟

چرا بايد از او بيشتر بدانيم؟

چرا بايد او را بهتر بشناسيم؟

چرا بايد منتظرش باشيم؟

چرا بايد به وجودش، حياتش، امامتش و ظهورش معتقد باشيم؟‌

اگر معتقد نباشيم چه مي‌شود؟؟؟

ممكن است اينها و دهها سؤال نظير اينها از ذهن ما بگذرد زماني كه نام مهدي فاطمه سلام‌الله‌عليها را مي‌شنويم. پس بياييد دست در دست هم هر ماه به بوستان شاداب ولايتش سري بزنيم و در لابلاي زيبائيهايش پاسخ سؤالاتمان را بيابيم.

شايد شما هم اين سخن را شنيده و از ترس بر جان خود لرزيده‌ايد كه دوازدهمين امام معصوم عليه‌السلام آن زمان كه ظهور مي‌كند بيشتر مردم دنيا را مي‌كشد و جوي خون به راه مي‌اندازد. از كشته‌ها پشته مي‌سازد، نفس ها را در سينه‌ها قطع مي‌كند و قيام او براي عذاب و عقوبت مردم است. افسوس كه اين تصوير ، حجابي بر حجابهاي او مي‌افزايد و سدي افزون بر آنچه هست در برابر ديد مردم مي‌كشد تا هرگز نور جمالش را نبينند و به فيض ظهورش نرسند و او بيش از پيش در غربت خود بماند و از فراق دوستان بنالد.

آنچه بيش از همه قلب محبّانش را آزار مي‌دهد آن است كه اين سخنان از كساني به گوش مي‌رسد كه دعوي محبت و ارادت به او دارند. در حالي كه غافلند از اين كه آن وجود مقدس رحمت پهناور است كه مولا اميرالمؤمنين در وصف او مي‌فرمايد:

أَوْسَعُكُمْ كَهْفاً وَ أَكْثَرُكُمْ عِلْماً وَ أَوْسَعُكُمْ رحْماً

حضرت مهدي عليه‌السلام از همه شما بيشتر، مردمان را پناه مي‌دهد و از همه شما علمش افزونتر است و رحمت و لطفش فراگيرتر

اين كلام گوهري از خزائن معرفت آن عزيز است كه در نهايت ظرافت ، عمق رأفت او را بيان مي‌كند و وسعت رحمت او را بر عموم يادآور مي‌شود.

از آنجا كه حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام رأفت او را به كهف تشبيه مي‌فرمايد، مي‌توان اين نكته را دريافت كه چگونه لطف عامّش نه تنها شيعيان و محبّان كه عموم مردم را فراگرفته است، همچون كهفي كه ملجأ هر پناه‌جويي است و آغوش امن و امان بر بي‌پناهان گشوده است و هر كه به او روي آورد ايمن خواهد بود.

در روايت مفصل و جالبي حضرت رضا عليه‌السلام از رأفت امام پرده برمي‌گيرد و جانها را به تماشا مي‌نشاند. نخست او را به صاحب انسي رفيق مانند تشبيه مي‌كند كه در انسش آرامش جان است و در رفاقتش محبت بيكران.

ديگر باره اين مقام را به تعبيري عميق تر به تصوير مي‌كشد و رأفتش را به پدري دلسوز تشبيه مي‌كند، چه عطوفت و لطف پدر از محبت و انس رفاقت برتر است. لطف امام، اما مافوق اينهاست. مهر امام مهر برادري است كه همراه انسان و همزاد با او دنيا آمده است. گوش انسان را جزئي از خود مي‌داند و اينسان به او مهر مي‌ورزد. در ادامه محبت امام را شبيه محبت مادر نيك رفتار نسبت به فرزند كوچك خود معرفي مي‌فرمايد كه بالاترين مظهر محبت به شمار مي‌رود.

الامام الانيس الرَّفِيقُ وَ الْوَلَدُ الشَّفِيقُ وَ الاخ الشَّفِيقُ وَ الام الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ

امام رفيقي مهربان است و پدري دلسوز و برادري تني و مادر نيك‌رفتار نسبت به فرزند خردسال.

بايد باور داشت كه محبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ما، افزون از محبتي است كه يك پدر دلسوز و يك مادر مهربان نسبت به فرزند خود دارد و اين حقيقت جز در وجود مقدس آن حضرت يافت نمي‌شود. بايد اين نعمت بزرگ الهي را قدر دانست و آن را سپاس داشت.

عبارت « الْكَهْفِ الْحصینِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَر الْمُسْتَكِينِ » در موارد متعددي در وصف امام آمده است. كهف حصين پناهگاه استواري است كه انسان را از خطرات و لغزشها مصون مي‌دارد و امام فريادرس و پناه درماندگي است كه به او روي آورده و از او مدد بحويند.

و امام ....

ادامه دارد .....

پايان قسمت اول

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید