emam zaman78

پس از هجوم مأموران خليفه عباسي، به خانه‌ي امام حسن عسكري عليه‌السلام و جستجوي فرزند و جانشين آن امام، روشن شد كه خطري كه جان امام آينده را تهديد مي‌كند، خطري بس سهمگين است. اين هجوم و پيگيري، در پيدا كردن حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ايجاب مي‌كرد تا براي نگهداري جان باقيمانده‌ي سلسله امامت و سلاله‌ي نبوت و مصلح بزرگ بشريت، اقدامي بس جدي به عمل آيد. در امر غيبت امام دوازدهم و علل آن مسائل بسياري وجود دارد. يكي از علتهاي ظاهري و ملموس آن همين پيشامد بود، كه از سوي دشمنان پديدار گشت و باعث امر عظيم غيبت شد و دوازدهمين هادي، به فرمان الهي و به قدرت و حكمت خدايي، از نظرها پنهان گرديد.
غيبت صغري
غايب شدن امام دوازدهم از نظرها، به دو مرحله تقسيم گشت: مرحله‌ي كوتاه‌مدت(غيبت صغري) و مرحله‌ درازمدت(غيبت كبري) غيبت اول از دو جهت محدود بود: از جهت زماني و از جهت شعاعي از نظر زماني بيش از 70 سال به طول نينجاميد و از نظر شعاعي نيز، دامنه‌ي آن محدود بود. يعني در طول اين 70 سال، اگر چه امام از نظرها پنهان بود ليكن اين غيبت، نسبت به همه كس نبود. بلكه افرادي بودند كه به صورتي با امام در تماس بودند و اينان نايبان خاص امام بودند. نامه‌ها و سؤالات مردم را به نزد امام مي‌بردند و پاس امام را به مردم مي‌رسانيدند و گاهي گروهي از مردم به وسيله‌ي اين نايبان، به ديدار امام عصر بار مي‌يافتند.
نخستين نايب خاص حضرت، عثمان بن سعيد بود كه از ياران و شاگردان مورد وثوق امام دهم و يازدهم بود. در زير سايه‌ي اهل بيت تربيت يافته بود و در دوره‌ي آن دو امام نيز، وكيل ايشان بود و بارها مورد تمجيد و تأييد آن دو امام همام قرار گرفته بود پس از شهادت امام عسكري عليه‌السلام و پيش آمدن امر غيبت، او از سوي حضرت مهدي عليه‌السلام به نيابت خاص منصوب و اسطه‌ي ميان امام و شيعيان شد. پس از او فرزندش محمدبن عثمان كه او نيز از طرف امام يازدهم مورد تمجيد و توثيق واقع شده بود به فرمان امام و توسط پدرش عثمان بن سعيد به اين مقام نايل گشت و حدود 40 سال واسطه و سفير بود.
بعد از فوت او، يك ايراني از خانواده مهم نوبخت به نام حسين بن روح نوبختي به نيابت خاص رسيد و مدت 20 سال اين مقام را عهده‌دار بود و سرانجام چهارمين سفير، علي‌بن‌محمد سمري بود كه پس از انجام وظيفه در اين سمت، شش روز پيش از مرگ خود، نامه‌اي از امام دريافت كرد كه طي آن امام خبر فوت او را به اطلاعش رسانيد. و سپس از مسدود شدن باب نيابت خاص و آغاز غيبت كبري خبر داده و فرموده بودند ظهور جز به اذن و فرمان خدا نخواهد بود و اين ظهور بعد از آن است كه زمين را ظلم و جور فراگرفته و دلها سخت شده باشد.
و بدينسان غيبت كبري حضرت آغاز شد و تاكنون ادامه يافته است و البته پيوند حضرت حجة‌بن‌الحسن با مردم در دوران غيبت كبري نيز نگسسته است. اگر چه سفارت و نيابت خاصه به شكل دوران غيبت صغري وجود ندارد اما موضوع نيابت عامه در اين زمان مطرح است نواب عام حضرت بر طبق ضوابط معين شده از سوي خود امام شناخته مي‌شوند.
و اين مقام براي حفظ و انتقال موجوديت تشيع و نگهباني دين خداست.
البته ايام غيبت، از نظر عاطفه‌هاي مذهبي، واقعيتي دردآور بوده و هست. زيرا كه دوري آن پيشواي دلسوز و مربي محبوب، هجراني سوزان و فراقي غمبار را در پي آورد. فراقي كه انسانهاي كامل و بشردوستان معتقد و مردم با ايمان را بسي سوخت و گداخت و داستان اين مشتاقي و مهجوري شكيبايي از دستشان ربود. و اكنون سالهاست كه اين دوري ادامه يافته است و ما معتقديم كه مهدي عليه‌السلام به اذن خدا زنده است و در جهان زندگي مي‌كند. ليكن نهان از عموم مردم، تا روزي كه به امر خدا از پرده غيبت به درآيد و ضمن انقلابي پرشور و پرغوغا ، بشريت مظلوم را نجات بخشد و رسم توحيد را بر پا دارد.
معناي غيبت
معناي غيبت در روايات با ذكر مثالي روشن شده است. روايت مي‌گويد غيبت حضرت مهدي مانند غيبت حضرت يوسف است. برادران يوسف، فرزندان پيامبر و صاحب عقل و خرد بودند. بر حضرات وارد شد و با او سخن گفتند و معامله كردند ولي يوسف را نشناختند تا اينكه خود را معرفي كرد.
آيا مردمي متحير انكار مي‌كنند كه خداوند اراده كند تا حجت خود را از انظار مستور نمايد. يوسف ملك مصر بود و بين او و پدرش 18 روز راه فاصله بود اگر خدا مي‌خواست جاي يوسف را به پدرش نشان دهد مي توانست. چه مانعي دارد كه صاحب‌الامر... در بين مردم باشد و در بازارهاي آنان راه رود و روي فرش آنان پا بگذارد و در عين حال مردم او را نشناسند تا وقتي كه خداي متعال به او اذن دهد كه خود را معرفي كند.
پس معناي غيبت اين نيست كه حضرت از انظار همگان غايب است. او روي زمين خدا بندگي مي‌كند، راه مي‌رود، غذا مي‌خورد و استراحت مي‌كند فقط ما از جايگاه او بي‌خبريم.
بنابراين بايد گفت غيبت نوعي بي‌آدرسي است. نمي‌دانيم حضرت كجاست و به چه كيفيتي زندگي مي‌كند. ممكن است ايشان را ببينيم ولي نشناسيم. از طرفي بايد گفت اين بي‌آدرسي، يك بي‌آدرسي مطلق نيست بلكه يك آدرسهاي كلي وجود دارد. براي مثال گفته شده كه حضرت هر سال در مراسم حج شركت مي‌فرمايند و در منا و عرفات حضور دارند. در حرم ائمه عليهم‌السلام گاهي حضرت ديده شده‌اند. در مساجد مقدس مثل سهله، كوفه و جمكران نيز امكان حضور ايشان هست. اما اينكه هميشه در اين مكانها باشند نه چنين چيزي نيست و از يكي از نامه‌هاي حضرت كه خطاب به شيخ مفيد نوشته‌اند چنين برمي‌آيد كه هر از گاهي مكان زندگيشان را تغيير مي‌دهند. همچنانكه تغيير لباس نيز مي‌دهند و در لباسهاي مختلفي حضرت را زيارت كرده‌اند ولي تغيير چهره و قيافه نمي‌دهند و مرور زمان چهره ايشان را شكسته نمي‌كند. همواره سيماي جواني را دارا هستند. با زيباترين صورت و معتدلترين قامت.
آنان كه در غيبت صغري موفق به ديدارش شده‌اند او را چنين توصيف كرده‌اند كه جواني است خوشروي و خوشبوي و با اُبهت و درعين اُبهت داشتن، صميمي با مردم، يكي از ملاقات‌كنندگان مي‌گويد: چون لب به سخن گشود، ديدم سخني زيباتر و كلامي دلنشين‌تر از آن نشنيده‌ام. حضرت در نامه‌اي خطاب به شيخ مفيد فرموده‌اند: ما براساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح خود و شيعيانمان، تا زماني كه حكومت دنيا در اختيار ستمگران است، در نقطه‌اي دور و پنهان از ديده‌ها به سر مي‌بريم ولي از تمام حوادث و ماجراهايي كه بر شما مي‌گذرد، كاملاً مطلع هستيم و هيچ‌يك از اخبار شما بر ما پوشيده نيست. از خواري و مذلتي كه دچارش شده‌ايد با خبريم از آن زمان كه بسياري از شما به كارهاي ناشايستي ميل كردند كه بندگان صالح خداوند از آنها دوري مي‌كردند. از عهد شكني‌ها و پشت سرگذاشتن عهد و پيمانها با اطلاعيم.
ادامه دارد...

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید