emam zaman89

همواره خيرانديشان جهان در طول تاريخ بشريت دور هم گرد آمده در اين زمينه به گفتگو پرداخته‌اند كه براي رفع نابساماني ها چه بايد كرد؟ چگونه مي‌توان هرج و مرج را از بين برد؟ كابوس وحشتناك ظلم و ستم را چگونه مي‌توان از اجتماع بشريت دور كرد؟ جنگهاي جهاني اول و دوم روي داد و ميليونها انسان در آتش آن سوخت. صدها شهر ويران شد، ميلياردها خسارت وارد شد كه مجهزترين كامپيوترها نيز پرده از ميزان خسارت جهان بشريت در اين دو جنگ بر نداشته است. پس از وقوع اين جنگها بود كه براي جلوگيري از وقوع جنگ جهاني سوم منشور سازمان ملل و اعلاميه حقوق بشر تدوين گرديد ولي با كمال تأسف از همان لحظات اوليه، سازمان ملل به يك سازمان عريض و طويل بي‌خاصيت تبديل شد زيرا ابر جنايتكاران در آن حق وتو يافتند. ازينرو تاكنون سازمان ملل هيچ مشكلي را در جهان حل نكرده و در آينده نيز اميد حل مشكلي از آن وجود ندارد.
پس چه بايد كرد؟ به كجا بايد پناه برد؟ به چه قدرتي بايد متوسل شد؟ اينجاست كه هر انسان عاقلي مي‌فهمد كه براي جلوگيري از جنگهاي خانمانسوز و رهايي يافتن از تشويشهاي موجود جهان بايد مرزهاي جغرافيايي را در هم ريخت و براساس عدالت و آزادي يك حكومت واحد جهاني را پي‌ريزي كرد. در واقع بايد گفت يأس و نوميدي از حكومتهاي مادي و به بن‌بست رسيدن مردم دنيا و اوج‌گيري فرياد دادخواهي مظلومان عالم و بي‌جواب ماندن آنها، بهترين دلايل براي لزوم تشكيل حكومت واحد جهاني است.
اكنون بايد ديد چه كسي مي‌تواند چنين حكومتي را براساس عدالت و آزادي تشكيل دهد و جهان را از بحرانهاي منطقه‌اي براند؟ آيا قدرتهاي بزرگ استكباري كه دستشان تا مرفق به خون ملتهاي ضعيف آلوده است قادرند چنين حكومت عادلانه‌اي تشكيل دهند؟ علاوه بر احساس نياز بشر به چنين حكومتي، خداوند بزرگ نيز آن را وعده فرموده و پيامبران آن را مژده داده‌اند. از ديد قرآن كريم پيروزي صالحان و بنيانگذاري حكومتي جهاني، لاجرم روزي تحقق خواهد يافت.

وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏

 ما در زبور بعد از تورات، نوشتيم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.

آري حق‌تعالي چنين اراده فرموده است كه اين حكومت را توسط آخرين حجت و خليفه‌ي خويش در روي زمين حضرت بقية‌الله‌الاعظم برقرار سازد و جهان را به دست او پر از عدل و داد نمايد چرا كه تشكيل حكومت واحد جهاني براساس حق و عدالت محقق نخواهد شد جز در سايه‌ي رهبري شخصيتي كه واحد تمام كمالات انبياء و وارث همه‌ي فضائل آنها بوده و خداي متعال معصوم بودن او را امضاء فرموده است. او آگاهانه يا ناآگاهانه به كسي ستم نخواهد كرد و چون به خزانه‌ي علم الهي متكي است در رفع هيچ مشكلي فرونخواهد ماند.
رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايند:تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب در زمان او زمين با نور پروردگارش روشن مي‌شود و حكومت او شرق و غرب عالم را فراخواهد گرفت

دوران پس از ظهور حضرت مهدي عليه‌السلام بدون شك والاترين، شكوفاترين و ارجمندترين فصا تاريخ انسانيت است و ذهن بشر امروز ناتوانتر و كوتاهتر از آن است كه بتواند تصوير واقعي جهان پس از ظهور را، حتي در انديشه‌ي خويش به دقت ترسيم كند. پس بايد كه باز هم در محضر حجت هاي الهي زانو بزنيم و مشتاقانه به تصويري كه از گوشه‌هايي از عظمت آن روزگار ترسيم فرموده‌اند، بنگريم.
1- والاترين هدفي كه در رأس اهداف عاليه‌ي حكومت حضرت بقية‌الله عليه‌السلام مطرح مي‌باشد، برچيده شدن بساط شرك و الحاد و پياده شدن مكتب توحيد است كه هدف اصلي از بعثت پيامبران نيز جز اين نبوده است.

هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ‏ او خداوندي است كه پيامبرش را با مشعل هدايت دين حق برانگيخت تا آن را بر تمامي اديان پيروز گرداند. در اين آيه كه در سه سوره از قرآن كريم تكرار شده است، هدف از بعثت رسول اكرم صلي‌الله‌عله‌وآله‌وسلم پيروزي آئين حق بر تمام اديان باطل جهان معرفي شده است و اين هدف تاكنون تحقق نيافته است ولي در آينده‌اي نه چندان دور به دست با كفايت حضرت ولي‌عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحقق خواهد يافت. اميرمؤمنان (علیه السلام) پس از تلاوت آيه‌ي شريفه فرمود: آيا اين آيه تحقق يافته است؟ نه هرگز بلكه بايد در روي زمين خانه اي باقي نباشد جز اينكه در آن خانه هر صبح و هر شام بانگ (لا اله‌الا الله و محمد رسول الله) بلند شود و امام صادق (علیه السلام) در تفسير همين آيه مي‌فرمايد: اين آيه تحقق پيدا نمي‌كند جز اينكه قائم (علیه السلام) قيام كند. 

2- دومين هدف مهم حضرت بقية‌الله (علیه السلام) گسترش علم و فرهنگ در سطح جهاني است. امام صادق عليه‌السلام در همين ارتباط مي‌فرمايند: علم بيست و هفت حرف است . آنچه پيامبران آوردند و براي مردم آشكار ساختند، تنها دو حرف بوده است و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناخته‌اند. هنگامي كه قائم ما (علیه السلام) قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را آشكار مي‌سازد و آنها را در ميان مردم منتشر مي‌كند.
اگر مضمون اين حديث مورد دقت قرار گيرد معلوم مي‌شود كه پيشرفت علوم در عصر حضرت بقية‌الله (علیه السلام) هرگز براي ما قابل درك و تصور نيست و اگر گذشته‌ي نزديكي را در نظر بگيريد كه هنوز فرآورده‌هاي انديشه‌هاي دانشمنداني چون كپلر، كپرنيك، نيوتن، گاليله، اديسون و امثال آنها پديد نيامده بود و آن را با جهان امروز مقايسه كنيم، مشاهده خواهيم كرد كه چهره‌ي جهان به كلي دگرگون شده و جهان، جهاني ديگر شده است. حال اگر مطابق حديث فوق تمام دانشهاي بشري را دو حرف تصور كنيم و بيست و پنج حرف ديگر (يعني دوازده و نيم برابر آنچه بود) بر آن اضافه شود، جهان چگونه خواهد شد؟ براي ما قابل تصور نيست.
در زمان حضرت، حتي قدرت تفكر افراد افزوده مي‌گردد چنانجه فرموده‌اند: هر گاه قائم ما قيام كند، دست رحمت و قدرت خود را بر سر بندگان مي‌گذارد و به اين واسطه عقلهاي آنها جمع و كامل مي‌گردد.
طبق اين بيان استعدادها شكوفا مي‌شود و نيروي دماغي مردم تكامل پيدا مي‌كند و يك استعداد بي‌نظير بر همه‌ي مردم اعطا مي‌شود. جهل و بي‌سوادي ريشه‌كن شده و معارف عليه‌السلام در سطح بسيار والائي به همگان آموزش داده مي‌شود و در نتيجه‌ي علم و فرهنگ گسترش و پيشرفت قابل ملاحظه‌اي مي‌يابد.
ادامه دارد...

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید