reza2

زندگي بدون امام ، زندگي بدون بندگي خداوند است.

حتما مي پرسيد: چطورمي شود آدمي به خاطر نداشتن اعتقاد به امامت از دايره بندگي خداوند بيرون شود؟ پس تكليف عبادتهايي كه انجام داده يا مي دهد چه مي شود؟

براي درك بهتر اين مطلب مروري بر داستان سجده ي ابليس بر حضرت آدم (عليه السلام) مي كنيم زماني كه از سجده برحضرتش امتناع كرد و علت آن را در مقام مقايسه اين گونه بيان نمود كه من را از آتش خلق كرده اي و او را از خاك . پس من ازاو بهترم . وبدين گونه ابليس تكبر نمود آن گاه به خداوند گفت: مرا از سجده بر آدم معاف دار ، درعوض من تو را عبادتي خواهم كرد كه احدي تا كنون تو را آن گونه عبادت نكرده باشد و خداوند در پاسخ به او فرمود: من نيازي به عبادت تو ندارم ، من مي خواهم فقط از طريقي كه خود مي خواهم عبادت شوم، نه آن گونه كه تو مي خواهي و ابليس چون زيربار نرفت، تا قيامت رانده و ملعون درگاه الهي شد.(1)

با كمي تأمل در اين ماجرا درمي يابيم كه شيطان منكر ربوبيت خداوند متعال نبود اما نمي خواست در مقابل خليفه و منتخب خداوند يعني حضرت آدم تسليم شود و تواضع كند ، از اين رو مسير ديگري را غير از آن چه خداوند دستور فرموده بود براي بندگي او پيشنهاد كرد كه مقبول درگاه حق تعالي واقع نشد!

به راستي چرا طريقه ي بندگي نمودن شيطان در پيشگاه حق تعالي مردود واقع شد؟

چرا اين درخواست آن قدر در نظر حق تعالي ناپسند بود كه شيطان را تا ابد مطرود و ملعون درگاه حضرتش نمود؟

اين همان نكته اي است كه بحث ما بر محور آن مي چرخد . بايد بدانيم كه اولين اصل بندگي ، تسليم دربرابر مولاست و روح و حقيقت بندگي خدا فقط اطاعت امر اوست آن هم از طريقي كه خودش آن را به ما نشان داده است . زيرا عملي عبادت محسوب مي شود كه به قصد فرمان برداري و امتثال امر پروردگار باشد ، در غير اين صورت هر قدر هم كسي در راه عبادت ، تلاش كند ; عبادتش ، بندگي خدا محسوب نمي شود بلكه بدتر از آن سركشي و عصيان نسبت به خداوند متعال است .

آري ، اگر كسي قلباً به خداوند متعال ايمان آورده باشد درمقابل اوامر او بي چون و چرا تسليم مي شود و امام را كه منتخب خداوند است به عنوان جانشين او روي زمين قلباً باور مي دارد و مطيع بي چون و چراي او مي شود ، چون مي داند اطاعت از او ، عين بندگي خداوند است . مي بينيد كه اگر زندگي بدون امام را زندگي فاقد بندگي خدا بخوانيم ،‌ بي جا سخن نگفته ايم .

1- بحار ج 1 صفحه 141 در روايتي از امام صادق (عليه السلام )‌ مشروح اين جريان آمده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید