شیطان

آن هنگام كه گل آدم سرشته شد و نداي فتبارك ا... احسن الخالقين در عالم برخاست و به امر او همه‌ي ملائك در برابر آدم سر به سجده ساييدند، اما در اين ميان ، او سجده نكرد و همه را در حيرت نگاه داشت. علت نافرماني‌اش را پرسيدند، گفت: « من از آدم برترم! مرا از آتش آفريده‌اند اما او را از خاك .»

راستي او كه بود كه بر آدم فخر فروخت و با تكيه به اصل خود، دچار تعصب و غرور گرديد، دست به قياس و مقايسه زد و اين‌گونه پيشوا و رهبر متعصبان و متكبران گشت؟ او كه زبانه‌هاي آتش حسادت لباس بندگي‌اش را سوزاند و خوار و فرومايه‌اش كرد. او كه با ناداني خويش گفت: حاضرم سجده‌اي به طول چهار هزار سال براي تو انجام دهم اما به آدم سجده نمي‌كنم و اين‌گونه لعنت پروردگار را براي خود مهيا كرد. او كسي نبود جز « شيطان ».

شيطان از ماده شطن و شاطن به معناي خبيث و پست، به موجود سركش و متمرّد نيز اطلاق مي‌شود اعم از انسان يا جنبندگان ديگر. هم‌چنين شيطان به معني روح شرير و دور از حق نيز آمده است. طبق صريح آيه قرآن 1، شيطان از طايفه جنيان و يك مخلوق مادي است كه به دليل عباداتي كه در بارگاه الهي انجام داده بود در صف فرشتگان قرار گرفت.
شيطان موجودي است كه از راه راست بر كنار بوده و درصدد آزار ديگران است. موجودي كه سعي مي‌كند ايجاد دودستگي نمايد و اختلاف و فساد به راه بياندازد.2 براي هر انسان عاقل و فهميده‌اي اين سؤال به وجود مي‌آيد كه چرا شيطان از آن جايگاه عظيم هبوط كرد و در زمره‌ي رانده‌شدگان قرار گرفت؟ در روايتي از معصوم آمده است كه هدف شيطان از عبادت‌هاي چند هزار ساله‌اش بندگي الهي نبود. پس جاي تعجب نيست كه از او چنين عملي سرزند. زيرا او عبادت را براي بندگي و فرمان‌برداري انجام نمي‌داده است.

رذائل اخلاقي شيطان، مانع از سجده كردن او بر آدم شد و بعد از اين طغيان‌گري به جاي توبه، استغفار و اظهار ندامت، دست به كينه‌توزي و انتقام از آدم زد و دشمني خود را با او آشكار كرد، خطاب به پروردگار گفت: به عزتت سوگند كه خلق را گمراه خواهم كرد مگر بندگان خاصّت را.

آري ابليس دشمن قسم خورده‌ي انسان گشت و دست به كار شد تا قسم خود را كارساز نمايد. او كه در دل خود تخم كينه را كاشته بود در پي فرصتي براي گمراهي آدم و حوا بود، در بهشتي كه آن‌ها در آن ساكن بودند درختي بود كه از طرف پروردگار از خوردن ميوه‌ي آن منع شده بودند. شيطان مي‌دانست اگر آنها از ميوه‌ي آن درخت بخورند از بهشت رانده مي‌شوند به همين دليل به آنها گفت: اگر از اين درخت بخوريد، هر دو فرشته خواهيد شد و براي هميشه در بهشت مي‌مانيد وگرنه شما را از بهشت بيرون مي‌كنند. شيطان با وسوسه‌هاي خود آدم عليه‌السلام را به فكر فرو برد و براي كارساز شدن حيله‌اش سوگند ياد كرد كه من خيرخواه شما هستم. و اين‌گونه آدم و حوا گرفتار نيرنگ شيطان شده و از ميوه آن درخت خوردند و از بهشت اخراج شدند.

از آنجا كه شيطان شبانه‌روز با ما سروكار دارد، و در هر كاري و تصميمي با ما شريك مي‌شود و يك لحظه از ما غافل نيست، عقل حكم مي‌كند اين دشمن پنهان را بشناسيم و از تواناييهايش مطلع شويم تا بتوانيم براي مبارزه با او مجهز شويم و بهتر با او مقابله كنيم.

مولي‌الكونين اميرالمؤمنين عليه‌السلام چه زيبا درباره‌ي دشمني شيطان فرموده‌اند: به جانم سوگند، شيطان تير خطرناكي براي شكار شما بر چلّه‌ي كمان گذارده و تا حد توان كشيده و از نزديك‌ترين مكان شما را هدف قرار داده است. شيطان بزرگترين مانع براي دينداري و زيان‌بارترين و آتش‌افروزترين فرد براي دنياي شماست. به خدا سوگند، شيطان بر اصل و ريشه‌ي شما فخر فروخت و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عيب گرفت و با سپاهيان سواره‌ي خود به شما هجوم آورد و با لشكر پياده، راه شما را بست كه هر كجا شما را بيابند شكار كنند.3

بايد بدانيم كه مهمترين و بهترين سلاح شيطان، وسوسه‌ است كه با انداختن آن در جان و دل آدمي، انسان را بر عليه خودش مي‌شوراند و دست از تلاش برنمي‌دارد تا او را به پرتگاه جهنم سقوط دهد آنگاه خيالش آسوده مي‌گردد. او در وسوسه‌هايش چهره‌ي خيرخواهي و دوستي به خود مي‌گيرد، اما نكته‌ي مهم اين جاست كه « و ما كان عليهم من سلطان » شيطان بر كسي تسلط ندارد و هيچ كس را مجبور به گناه نمي‌كند، او فقط آدمي را وسوسه و دعوت به گناه مي‌كند و اين ما هستيم كه اجازه ورود او را به قلبمان مي‌دهيم، او نيز بعد از اجابت ما آرام نمي‌نشيند و پايه‌هاي سلطه خود را در وجود ما مستحكم مي‌كند. پس پناه مي‌بريم به خداوند از شر وسواس الخناس، كسي كه در سينه‌هاي مردم وسوسه مي‌كند. اين دشمن قسم‌خورده براي فريب انسانها از وسايل متنوع و مختلف استفاده مي‌كند و در اين راه از ياران انسي و جني خويش كمك مي‌گيرد. سعي مي‌كند دنيا را در نظر انسان زينت دهد و دوستي آن را در دلش بيشتر كرده در مقابل، آخرت را سبك و ساده جلوه دهد. رد پاي او هر جا كه گناه باشد به چشم مي‌خورد و هر جا وسايل معصيت مهيا باشد، او نيز آن جا حضور دارد وقتي پاي زرق و برق دنيا و تجمل‌پرستي به ميان مي‌آيد و زماني كه غرائز آدمي طغيان مي‌كند وجود شيطان را به وضوح مي‌توان حس نمود. گاه هنگام برافروخته شدن آتش خشم و غضب مي‌توان حضور شيطان را حس كرد و صداي وسوسه‌ي او را با گوش شنيد. در آيه‌اي از قرآن كريم آمده كه شيطان خطاب به حق‌تعالي گفت:

« ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ »4

آنگاه از پيش روي و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان ( بندگان ) درمي‌آيم تا بيشتر آنان شكر نعمتت را به جاي نياورند.

امام باقر عليه‌السلام ذيل آيه‌ي فوق مي‌فرمايند: منظور از گفته‌ي شيطان كه از پيش‌رو مي‌آيم اين است كه آخرت را در نظر آدمي سبك و ساده جلوه مي‌دهد و منظور او از پشت سر مي‌آيم اين است كه آنها را به گردآوري اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مي‌كند و منظور از طرف راست مي‌آيم اين است كه امور معنوي را بوسيله شبهات و ايجاد شك و ترديد ضايع مي‌سازدو منظور از طرف چپ مي‌آيم اين است كه لذات مادي و شهوات را در نظر آنها جلوه مي‌دهد.5

اين موجود نامرئي همه‌ي اعمالش آميخته با مكر و نيرنگ است و به فرموده‌ي علي عليه‌السلام قسمتي از حق را با قسمتي از باطل به هم مي‌آميزد.6

اما به تعبير قرآن، مكر شيطان ضعيف است و تنها با هشياري و دوري از دام‌هاي او و تكيه بر نيروي قوي توسل به پيامبر و ائمه اطهار عليهم‌السلام مي‌توان اميد به نجات داشت.

والسلام

1- كهف / 50

2- مائده / 91

3- نهج‌البلاغه

4- اعراف /17

5- خطبه 50 نهج‌البلاغه

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید