یکی از مهم ترین ویژگی هایی که شیعه برای ائمه و پیامبران الهی قائل است برخورداری آنها از عصمت الهی است . آنها همگی از هر گونه ناپاکی، معصوم و مطهرند و مرتکب هیچ گناه صغیره و کبیره ای نمی شوند و از آن چه خداوند به ایشان فرمان دهد ، سرپیچی نمی کنند و در هیچ یک از کمالات و احوالاتشان ، اثری از نقص و جهل وجود ندارد .
حال سوال این است که با این وجود دلیل تقاضای آنها از خداوند برای عفو و بخشش چه بوده است ؟
دانشمندان اسلامی در پاسخ به این سوال این گونه می گویند : گناه و معصیت در این گونه موارد جنبه « نسبی » دارد نه این که از قبیل گناهان معمولی و مطلق باشد . در توضیح این مطلب باید گفت که در تمام امور اجتماعی ، اخلاقی ، تربیتی و دینی انتظاراتی که از افراد مختلف می توان داشت یکسان نیست . به عنوان نمونه : عده ای برای انجام یک خدمت اجتماعی پیش قدم می شوند و تصمیم می گیرند که یک بیمارستان برای مستمندان بسازند حال اگر یک فرد کارگر معمولی که درآمدش برای مخارج خودش هم کافی نیست مبلغ مختصری را کمک نماید بسیار شایان تقدیر است اما اگر همین مبلغ مختصر را یک فرد ثروتمند بدهد نه تنها شایان تقدیر نیست بلکه ایجاد یک نوع نفرت ، ناراحتی و انزجار نیز می کند . در واقع می توان گفت کار یا عملی که نسبت به یک فرد خدمت قابل تحسینی محسوب می شود برای فرد دیگری کار ناپسند شمرده می شود با آن که از نظر قانونی چنین شخصی به هیچ وجه مرتکب جرم و خلافی نشده است .
چه بسا شما هم بسیار دیده اید کارهایی که از سوی یک شخص نشان دهنده ی ادب ، خدمت ، عبادت و ... آن فرد می باشد ، اما همان کارها از فرد دیگری بیانگر بی ادبی ، خیانت ، کوتاهی در عبادت و بندگی او به حساب می آید .پس همان طور که گفته شد دلیل این موضوع این است که انتظاراتی که از هر فردی می توان داشت به امکاناتی مانند : عقل ، دانش ، ایمان ، قدرت و توانایی و ... آن فرد بستگی دارد.
حال با توجه به این موضوع اگر موقعیت پیامبران و امامان را در نظر بگیریم و با اعمال آنها مقایسه کنیم متوجه می شویم که آنها مستقیماً با مبدأ هستی در ارتباطند و شعاع علم و دانش بی پایان پروردگار بر دلهای آنها می تابد به گونه ای که علم و ایمان و تقوایشان در عالی ترین درجه قرار دارد و حقایق بسیاری بر آنان آشکار است که از دیگران مخفی می باشد و خلاصه آن که آنها به اندازه ای به خدا نزدیکند که یک لحظه سلب توجه از خداوند برای آنها لغزشی محسوب می شود .
بنابراین جای تعجب نیست که افعالی که برای دیگران مباح یا مستحب شمرده می شود برای آنها گناه نامیده شود . در واقع گناهانی که به آنها نسبت داده شده یا خود آن بزرگواران در مقام طلب آمرزش برآمده اند همه از این نوع می باشد ، در حقیقت مقام علمی ، معنوی و ایمان پیامبران و امامان علیهم السلام بسیار برجسته است و آنان باید توجه خاص و همیشگی به خدا داشته باشند به گونه ای که یک لحظه غفلت جزئی در یک کار ساده و معمولی برای آنها گناه شمرده می شود و کلام معروف«حسنات الابرار سیئات المقربین ، اعمال نیک خوبان ، گناه مقربان خدا محسوب می شود » نیز مصداق این حقیقت است .
پس اکنون واضح و روشن است که گناهانی که در قرآن و روایات به برخی از انبیاء گذشته مانند : حضرت آدم ، موسی و یونس علیهم السلام و ... نسبت داده شده از نوع همین گناهان است که لحظه ای غفلت از خداوند برای اهل حقیقت گناه به شمار می آید و بایستی از آن توبه و از خداوند طلب آمرزش نمایند . البته گاهی هم ترک مستحب و یا انجام کار مکروهی برای آنان گناه محسوب می شود .
حال متوجه این حقیقت شدیم که انبیاء و ائمه علیهم السلام همواره گل وجودشان به ذکر و یاد خدا مشغول است و همیشه همچنان که معصوم علیه السلام فرموده اند : « خدا را چنان عبادت کن که گویی تو او را می بینی که اگر تو او را نبینی او تو را می بیند » مراقب این حقیقت هستند و با تمام وجود رو به سوی آفریدگار یکتا کرده اند و اگر لحظه ای از این حالت غافل شده و کارهای مباحی از قبیل خوردن ، آشامیدن ، و ... آنها را از این حالت توجه باز دارد آنها همین مقدار غفلت را برای خود گناه و خطا می دانند و از خداوند طلب آمرزش می نمایند .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید