اشارهاي كوتاه به آياتي از جزء 15قرآن كريم كه به مولا اميرالمؤمنين علي عليهالسلام مربوط ميشود.
«أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ»
آنان كساني هستند كه ميخوانند در حالي كه به سوي پروردگارشان وسيله ميجويند. (بنياسرائيل آيه 57)
عكرمه درباره سخن خداوند:« أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ » گفت: آنان پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و علي(علیه السلام) و فاطمه(س) و حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) هستند. (حسكاني:185)
«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا»
هر كدام از آنها را كه ميتواني با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پيادهات را بر آنها گسيلدار و در ثروت و فرزندانشان شركت جوي و آنان را با وعدهها سرگرم كن، ولي شيطان جز فريب وعدهاي به آنان نميدهد. (بنياسرائيل آيه 64)
عليبنابيطالب (علیه السلام) گفت: نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم در زماني كه در آن وقت نزد او نميرفتم، مردي را ديدم كه نزد او نشسته و قيافه به هم ريخته اي دارد و او را پيش از آن نميشناختم، چون مرا ديد به سرعت بيرون شد، گفتم: يا رسول الله او چه كسي است كه من پيشتر او را نديده بودم؟ گفت: اين ابليس، بزرگ ابليسهاست. از پروردگارم خواستم كه او را به من نشان بدهد و او را جز من و تو كسي در اين قيافه نديده است، ميگويد: او را دنبال كردم و او را نزد سنگهاي روغن ديدم؛ پس او را گرفتم و به آن سنگ زدم و بر سينهاش نشستم، گفت: يا علي(علیه السلام) چه ميخواهي؟ گفتم: ميخواهم تو را بكشم، گفت: تو بر من تسلطي نداري. گفتم: چرا؟ چون پروردگارت تا روز قيامت به من مهلت داده است، مرا رها كن يا علي(علیه السلام) كه تو را نزد من وسيله اي براي تو و فرزندانت وجود دارد، گفتم: آن چيست: گفت: هيچ كسي تو و فرزندانت را دشمن نميدارد مگر آن كه من در رحم مادرش شركت ميكنم، آيا خداوند نگفته است: «و شاركهم في الاموال و الاولاد»(حسكاني:187)
«وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا»
و بگو پروردگارا مرا با راستي وارد كن و با راستي خارج كن و براي من از جانب خودت حجتي ياريكننده قرار بده. (بنياسرائيل آيه80)
ابن عباس درباره آيه:«وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا» گفت: به خدا سوگند خداوند دعاي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را مستجاب كرد و عليبنابيطالب(علیه السلام) را به او عطا نمود كه حجتي بود كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را در برابر دشمنانش ياري ميكرد.(حسكاني:189)
«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»
و بگو حق آمد و باطل از بين رفت، همانا باطل از بين رفتني است. (بنياسرائيل آيه81)
ابوهريره گفت: جابربن عبدالله انصاري به من گفت: همراه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مكه شديم و در بيت و اطراف آن سيصد و شصت بت بود كه به جاي خدا آنها را عبادت ميكردند، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد و من همه آنها را سرنگون كردم و روي بيت بت درازي بود كه هبل نام داشت، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به اميرالمؤمنين نگاه كرد و به او گفت: يا علي يا تو بر دوش من سوار شو يا من بر دوش تو سوار شوم تا هبل را از كعبه برداريم. علي (علیه السلام) ميگويد: به او گفتم: يا رسول الله تو سوار شو و چون پيامبر بر پشت من نشست به خاطر سنگيني رسالت نتوانستم او را حمل كنم و گفتم: يا رسول الله بگذار من سوار شوم، پيامبر خنديد و پايين آمد و پشت خود را به طرف من كرد و من بر آن قرار گرفتم، سوگند به كسي كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، اگر ميخواستم آسمان را با دستانم لمس كنم ميتوانستم، پس هبل را از پشت كعبه انداختم و خداوند اين آيه را نازل كرد:« وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ » يعني قول لااله الا الله محمد رسول الله «وَزَهَقَ الْبَاطِلُ» يعني عبادت بتها از ميان رفت؛ «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» يعني باطل رفتني است. آنگاه پيامبر داخل بيت شد و در آن دو ركعت نماز خواند. (حسكاني:190)
«وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورًا»
همانا در اين قرآن براي مردم هرگونه مثلي آورديم پس بسياري از مردم نخواستند جز اينكه كفران كنند. (بني اسرائيل آيه89)
ابوحمزه ثمالي گفت: از ابوجعفر(علیه السلام) درباره سخن خداوند«لقد صرّفنا» پرسيدم، گفت: علي(علیه السلام) را در كل قرآن ذكر كرديم و آن همان ذكر است «فما يزيد هم الّا نفورا» پس براي آنان جز نفرت اضافه نكرد.(حسكاني:191)
«إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا»
همانا ما آنچه را كه در زمين است، براي آن زينت قرار داديم. (كهف آيه7)
عبداللهبنمسعود درباره سخن خداوند: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا » گفت: زينت زمين مردان است و زينت مردان عليبنابيطالب (علیه السلام) است.(حسكاني:192)
«هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا»
در آنجا ثابت شد كه ولايت از آن خداوند بر حق است، اوست كه بهترين ثواب و بهترين عاقبت را دارد. (كهف آيه44)
ابوجعفر محمدبنعلي(علیه السلام) درباره سخن خداوند: «هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا» گفت: اين ولايت اميرالمؤمنين (علیه السلام) است، كه هيچ پيامبري جز به آن مبعوث نشده است.(حسكاني:193)