تاريخ وهابيت
آغاز رسمی پایه ریزی عقائد وهابیّت، که مبتنی بر انحرافات شدید اعتقادی و نسبت دادن شرک و کفر به فِرَق اسلامی بود به وسیله ی” ابنتیمیّه” در اواخر قرن هفتم مطرح شد که با مخالفت و مقابله آشکار اندیشمندان مذاهب اسلامی روبرو گردید. وی در نهایت در سال 728ه.ق در زندان قلعه ی دمشق مرد و با مرگش افکار وی نیز به فراموشی سپرده شد.
اما قرنها بعد، در قرن دوازدهم هجری”محمد بن عبدالوهّاب” بار دیگر عقائد ابن تیمیّه را زنده کرد و با هماهنگی” محمد بن سعود” حاکم درعیّه و به راه انداختن نبردهای خونین بر تمامی منطقه حجاز تسلّط یافت.(1)
نخستين دولت سعودى:
خاندان سعود در دوره اول حکومت خود به ترتيب در يك دوره 75 ساله، قدرت را در اختيار داشتند، كه تا سال 1233 ه.ق طول كشيد، اين افراد عبارتند از:
1- محمّد بن سعود: حاكم و امام وهّابيّت بين سالهاى 1157 ـ 1179ه.ق.
2- عبد العزيز بن محمّد: متولّد 1133ه.ق، و متوفّاى 1218ه.ق و رهبر وهّابيّت بعد از پدرش، از سالهای 1179ه.ق تا 1218ه.ق.
3- سعود بن عبد العزيز: رهبر وهابیت بین سالهای 1218ه.ق تا 1229ه.ق.
4- عبدالله بن سعود: رهبر وهابیت بین سالهای 1229ه.ق تا 1233ه.ق، كه در 1234ه.ق، در استامبول كشته شد.(2)
با قلع و قمع دولت نجد به دست إبراهيم پاشاى عثمانى و قتل عبد الله بن سعود در استانبول، خاندان سعودى از قدرت ساقط شد، و براى مدتى قريب 80 سال را در عزلت گذراندند.
رهبران دينى وهّابيّت پس از فروپاشى:
1- مشاری بن سعود بن عبدالعزیز: وی در سال 1235ه.ق از دست نیروهای ابراهیم پاشا گریخت و به درعیّه رفت و مردم آنجا با او بیعت کردند اما طولی نکشید و در کمتر از یکسال به زندان دولت عثمانی افتاد و در آنجا از دنیا رفت.
2- تركى بن عبد الله بن محمّد بن سعود: وی رهبر وهابیّت بین سالهای 1240ه.ق تا 1249ه.ق بود و در سال 1249ه.ق به امر مشاری بن عبدالرحمن بن مشاری بن سعود به قتل رسيد.
3- فيصل بن تركى بن عبد الله: وی متوفّاى 1282ه.ق و رهبر وهابیان بین سال های 1250ه.ق تا 1254ه.ق بوده و در سال 1254ه.ق از قوای محمد علی حاکم عثمانی شکست خورد و تسلیم وی شد و به مصر منتقل گردید.
4- خالد بن سعود بن عبدالعزیز: رهبر وهابیت بین سال های 1254ه.ق تا 1257ه.ق.
5- عبدالله بن ثنیان بن ابراهیم: رهبر وهابیت بین سال های 1257ه.ق تا 1259ه.ق.
6- عبدالله بن فیصل بن ترکی: رهبر وهابیت از سال 1282ه.ق تا 1288ه.ق. و بار دیگر از سال 1293ه.ق تا 1305ه.ق.
7- سعود بن فیصل بن ترکی: رهبر وهابیت از سال 1288ه.ق تا 1291ه.ق.
8- عبد الرحمن بن فيصل بن تركي: رهبر وهابیت از سال 1291ه.ق تا 1293. و بار دیگر از سال 1307ه.ق تا 1309ه.ق.(3)
دوّمين دولت سعودى:
عبد العزيز بن عبد الرحمان در سال 1318ه.ق از كويت به نجد آمد، و در سال 1319ه.ق بر نجد و عشایر آن تسلّط پیدا کرد و با كمك بازماندگانى از وهّابيّت و حمایت انگلستان در مدّت 20 سال تلاش، بر نجد و ملحقّات آن سیطره یافت و در سال 1351ه.ق كشور عربستان سعودى را تأسيس كرد، و در سال 1373ه.ق از دنیا رفت.
اكنون نیز فرزندان وى بر اين كشور حكومت مىكنند. فرزندان وی که پس از او به حکومت رسیدند عبارتند از:
1- ملك سعود بن عبد العزيز: (متوفّاى 1388ه.ق). وی از سال 1373ه.ق تا 1384ه.ق پادشاه عربستان بوده است.
2- ملك فيصل بن عبد العزيز: (متوفّاى 1395ه.ق) وی در سال 1384ه.ق زمام دولت را به دست گرفت و تا سال 1395ه.ق پادشاه عربستان بود.
3- ملك خالد بن عبد العزيز: (متوفّاى 1402ه.ق) در سال 1395ه.ق زمام كشور را به دست گرفت و تا سال 1402ه.ق حکومت کرد.
4- ملك فهد بن عبد العزيز: (متوفای 1426ه.ق) وی بعد از برادرش خالد در سال 1402ه.ق به حکومت رسید و مدت 24 سال حکومت کرد.
5- ملك عبد الله بن عبد العزيز: (متولّد 1352ه.ق) وی در سن 74 سالگی پادشاهى عربستان را به عهده گرفت و هم اکنون نیز پادشاه عربستان است.
ريشه هاى تاريخى وهّابيّت
براي شناخت دقيقتر وهابيت نياز به شناخت ريشه هاي تاريخي آن در اعصار گذشته داريم از اين رو براي رسيدن به اين مهم برخي از شخصيتها و جريان هاي تاريخ اسلام كه در پيدايش و شكل گيري جريان وهابيت موثر بودند را معرفي مي كنيم:
1. بنی امیه
بنی امیه جریانی انحرافی و معارض با اسلام است که در طول تاریخ بیشترین دشمنی با اسلام را از خود به نمایش گذاشته است.
گرچه افراد بسیاری از جریان بنی امیه سابقه طولانی مقابله با معارف بلند اسلامی دارند ولی بي شك معاويه يكي از شخصيتهايي است كه در دوران كفر يعني قبل از فتح مكه و بعد از اسلام ظاهري در جريان فتح مكه همواره در صدد مقابله با اسلام بوده و بعد از فتح مكه تنها برخي از الفاظ و شيوه هاي خود را تغيير داده است و رويكرد او زمينه ساز شكل گيري انحرافات اعتقادي عميق كه در قرون بعد منجر به پيدايش وهابيت گرديد مي باشد.
در ملاقاتى كه مغيرة بن شعبه با معاويه داشت، به وى گفت: بنى هاشم ديگر اقتدار خود را از دست داده و از ناحيه آنان خطرى حكومت تو را تهديد نمیكند، چه بهتر كه نسبت به آنان سختگيرى نكنى و آنان را مورد بذل و محبت قرار دهى.
معاويه پاسخ داد: ابوبكر، عمر و عثمان آمدند و رفتند و از آنان جز نامى نمانده است ولى هر روز پنج مرتبه فرياد «أشهد أن محمدا رسول اللّه» به گوش میرسد، «فأيّ عمل يبقى مع هذا لا أم لك!؟ لا واللّه إلا دفنا دفنا»؛ با اين وضع ديگر چه چيزى براى ما بنى اميّه باقى مانده است به خدا سوگند تا نام پيامبر را دفن نكنم و از زبانها نيندازم، آرام نخواهم گرفت.(4)
حاكم نيشابورى و احمد بن حنبل نقل مىكنند که مروان در زمانی که از طرف معاویه حاکم مدینه بود در مسجد نبوى، ابو ايوب انصارى، صحابه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله را مىبيند كه صورتش را بر روی قبر حضرت قرار داده و با ايشان نجوا می کند و اظهار عشق و ارادت می نماید، به او گفت: مى دانی چه كار مىكنى؟ ابو ايّوب انصارى در پاسخ به او گفت: بله به زیارت پیامبر آمده ام و به زیارت سنگ نیامده ام. (5)
حجاج بن يوسف ثقفى یکی دیگر از خلفای اموی، درباره جمعی که میخواستند از کوفه به زیارت قبر پیامبر بیایند گفت:
وای بر آنها ! بر گرد چوبها و استخوانهاى پوسيده پيامبر طواف می کنند؟!. ـ نستجير باللّه ـ چرا اينها نمیروند اطراف قصر عبدالملك بگردند، مگر نمیدانند كه عبدالملك خليفه خدا هست و بهتر از رسول و فرستاده خدا است.(6)
همان طور که ملاحظه شد مواردی نظیر جسارت به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و مقابله با زیارت قبور و توسل که امروزه در کارنامه وهابیت وجود دارد ، تاریخی به قدمت بنی امیه دارد.
2. حسن بن علي بربهاري حنبلي متوفاي 329
يكي ديگر از شخصيتهاي تاثير گذار در جريان سلفي گري و انحرافات اعتقادي آنها بربهاري حنبلي است. وي با صدور فتاوا و بيان نظراتي خاص زمينه را براي رشد تفكراتي خاص و مخالف با نظرات اصيل اسلامي به وجود آورد. برخي از اين فتاوا عبارتند از:
فتوا به منع مرثيه سرايي براي امام حسين علیه السلام(7)
فتوا به ضرب و شتم شافعي مذهب ها (8)
فتوا به كشتن نوحه خوان ها(9)
3. ابن بطّه حنبلي متوفاي 387
عبيداللّه بن محمد بن حمدان عكبرى، معروف به ابن بَطَّه، از فقهاى حنبلى است. بنا به نقل ابن تيميّه، وى زيارت و شفاعت پيغمبر را انكار كرد و معتقد بود كه سفر براى زيارت قبر پيغمبر سفر معصيت مى باشد و بايد نماز را در اين سفر تمام خواند. (10)
4. ابن تيميه حراني بنيانگذار فكري وهابيت متوفاي 728
نام وی «ابوعباس احمد بن عبدالحليم» معروف به ابن تيميّه، بنیانگذار فکری وهابیّت در سال 661ه.ق در حــرّان ـ از توابع شام ـ به دنيا آمد. به علت ترس از حملات مغولان به شام، عبدالحليم پدر وى با تمام خانواده اش به دمشق كوچ كردند.
او عقیده تشبيه و تجسيم و جهت داشتن خداوند را مطرح كرد. وقتى ساكنان شهر «حماة» از او درباره آيه ( الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى)(11) پرسيدند، وى در تفسير آن جايگاهى براى خداوند در عرش تعيين كرد. چنانکه در دیگر فتاوای وی نیز مشهود است، وی قائل به جسمانیّت خداوند بوده و این نظر را به ظاهر آیات و روایات نسبت داده است.
از خصوصيات بارز ابن تيميّه، فتوا دادن بر خلاف آراى مشهور و اجماع بين مسلمين بود. مكتب وى، به دليل ضعف استدلال وی در مقابل علمای شام و خشونت دركلام و بد زبانىاش در گفتار ـ كه از ويژگى هاى وهابيّت است ـ رواج نيافت و علماى زيادى به نقد و ردّ آن پرداختند.
سرانجام ابن تيميّه حرّانى در سال 705 ه.ق در دادگاه، محكوم شد. در سال 707 ه.ق، از زندان آزاد گرديد و با آزادى از زندان، مجدداً به نشر عقايد خود پرداخت. در سال 721 ه.ق دوباره محكوم به زندان شد و در سال 728 ه.ق در زندان قلعه دمشق درگذشت.
__________________________________________________________________________________
1. تاریخ زندگی ابن تیمیّه و محمد بن عبدالوهاب به طور جداگانه در بخش های بعد بحث خواهد شد.
2. برگرفته از: مرکز نظم المعلومات الجغرافیة، الاطلس التاریخی للملکة العربیة السعودیة، ریاض، نشردائرة الملک عبدالعزیز، چاپ اول، 1419ه.ق.(این کتاب توسط حکومت عربستان سعودی و در صدمین سال تاسیس کشور عربستان سعودی تنظیم و چاپ شده است.)
3. همان.
4. علی بن حسین بن علی المسعودی، مروج الذهب، تحقیق : کمال حسن مرعی، 4 جلدی، چاپ اول، بیروت، المکتبة العصریة، 1425 هـ. ق، ج 4، صص 34 – 35، نداء المأمون فی امر معاویة و سببه.
5. «جئت رسول اللّه (صلی الله عليه وآله) ولم آت الحجر» حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، با اشراف: د. یوسف عبد الرحمن المرعشلی، 4 جلدی، بیروت، دار المعرفة، ( بی تا)، ج 4، ص 515، کتاب الفتن و الملاحم؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد، 6 جلدی، مصر مؤسسة قرطبة، ( بی تا )، ج 5، ص 422؛ ابن عساکر، تاريخ مدينه دمشق، تحقیق: عمر بن غرامة العمری، 80 جلدی، چاپ اول، بیروت، دار الفکر، 1418 هـ. ق، ج 57، ص 249، شرح حال مروان بن حکم؛ ابن حجر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، 10 جلدی، القاهرة , بیروت، دار الریان للتراث , دار الکتاب العربی، 1407 هـ.ق، ج 5، ص 245، باب: ولاية المناصب غير اهلها.
6. « تبّا لهم! إنّما يطوفون بأعواد ورمة بالية، هَلاّ طافوا بقصر أمير المؤمنين عبدالملك؟ ألا يعلمون أنّ خليفة المرء خير من رسوله؟!؛» ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقيق: محمد أبو الفضل إبراهيم، 20 جلدی، القاهرة، دار إحياء الكتب العربية، 1962 م، ج 15، ص 242، محمد بن عقيل، النصائح الكافية، 1 جلدی، چاپ اول، قم، دار الثقافة للطباعة والنشر، 1412 هـ.ق، ص 106.
7. أبو علي المحسن بن علي بن محمد التنوخي البصري، نشوار المحاضرة وأخبار المذاكرة، تحقيق : مصطفى حسين عبد الهادي، 2 جلدی، چاپ اول، بیروت، دار الكتب العلمية، 1424هـ. ق، ج1، ص398، باب: كان الناس لا يستطيعون النياحة على الحسين عليه السلام خوفاً من الحنابلة.
8. أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني (ابن اثیر)، الکامل فی التاریخ، تحقيق : عبد الله القاضي، 10 جلدی، چاپ دوم، بیروت، دار الكتب العلمية، 1415هـ.ق، ج 7، ص 114، باب: ذكر فتنة الحنابلة ببغداد.
9. أبو علي المحسن بن علي بن محمد التنوخي البصري، نشوار المحاضرة وأخبار المذاكرة، ج1، ص398، باب: كان الناس لا يستطيعون النياحة على الحسين عليه السلام خوفاً من الحنابلة.
10. أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة أصحاب الجحيم، تحقيق : محمد حامد الفقي، 1جلدی، چاپ دوم، القاهرة، مطبعة السنة المحمدية، 1369 هـ.ق، ج 1، ص 328.
11. سوره طه (20) آیه 5.