از محمدبنمنصور صيقل، از پدرش منصور روايت شده كه حضرت صادق عليهالسلام فرمودند: «اگر روزي صبح را به شب آوردي و در آن امامي از آلمحمد نديدي،پس دوست بدار همان كسي را كه دوست ميداشتي و كينه داشته باش از همان كسي كه قبلاً كينه داشتي و ولايت كسي را كه قبلاً ولايتش را پذيرفته بودي داشته باش. صبح و شب. منتظر فرج باش.»1
آنچه حضرات معصومين عليهمالسلام در اين وظيفه به ما دستور دادهاند آن است كه كساني را كه از قبل دوست ميداشتيم، در ايام غيبت امام زمان عليهالسلام نيز، دوست بداريم و محبت ديگري را در اين زمان در كنار آن ضميمه نكنيم؛ چرا كه در زمان پنهان بودن امام عصر، دزدان بسياري براي ربودن سرمايهي ايمان مردم پيدا خواهند شد و به عناوين مختلف با عقايد آنان بازي ميكنند. از آن جمله، اشخاصي هستند كه در اين زمان، ادعاي مهدويت يا بابيّت خويش براي آن حضرت را طرح ميكنند و مواليان سست باور نيز فريب آنان را خورده محبت و ولايتشان را در دل راه ميدهند؛ غافل از آنكه با اين كار، محبت و ولايت امامان معصوم را از دست خواهند داد.
لذا پيشوايان دين، براي دستگيري شيعيان از دامافكني اين دزدان، به ما امر كردهاند كه در زمان غيبت بايد مواظب باشيم با همان دوستي كه از قبل داشتيم باقي بمانيم و دوست جديدي براي خود انتخاب نكنيم و هر كه سابقاً بغض و كينهاش را به دل داشتهايم. در اين زمان سخت نيز، طرف كينه باشد، و اين نهايت احتياط در حفظ دين است. اين حالت را تا زماني كه منجي عالم حضرت مهدي عليهالسلام آشكار نشده بايد ادامه داد، چنان كه در روايتي آمده است:
از عمربنعبدالعزيز از امام صادق عليهالسلام روايت شده است كه فرمودند: «هر زمان كه صبح و شبي بر تو گذشت و امامي كه به او اقتدا كني (و از او راهنمايي بخواهي) در آن نيابي، پس هر كس را كه دوست ميداشتي دوست بدار و از هر كس بغض در دل داشتي بر بغض او باقي باش تا زماني كه خداي عزيز و بلندمرتبه آن امام را آشكار فرمايد»2
نكتهي شايان توجه و نتيجهي مهم آن است كه ما در روايات بسياري (كه از آن جمله روايت نقل شده از امام صادق عليهالسلام است) ميخوانيم: «هَلِالدّينُ اِلّا الحُبُّ و البُغْض؟»3
«آيا دين چيزي غير از دوستي و دشمني است؟»
نيز در روايت نقل شده از امام باقر عليهالسلام آمده است:
«الايمانُ حُبُّ و بُغضُ»4
«ايمان دوستي و دشمني است»
مقصود از اين جمله دوست داشتن پيشوايان بر حق و بالطبع، دشمن داشتن دشمنان آنان است؛ چنان كه زيدشحّام ميگويد: امام صادق عليهالسلام به من فرمودند:
«يا زيدُ، حُبُّنا ايمانٌ و بُغْضُنا كُفرٌ» 5
«زيد، دوستي ما ايمان و كينهي ما كفر است.»
از اين جهت، در زمان دشوار غيبت و زماني كه راهنماي آشكاري از هدايتگران حقيقي در ميان مردم نيست، عدهاي سودجو سعي ميكنند با استفاده از اين فرصت، كينهي شيعيان نسبت به دشمنان اهل بيت عليهمالسلام را به دوستي و محبت بدل كنند. اين نيز راه خطرناكي است براي دزدي عقيده؛ چرا كه امام باقر عليهالسلام در روايتي فرمودند:
«كسي كه ميخواهد بداند دوستدار ماست يا نه، بايد دلش را امتحان كند؛ اگر در دوستي ما دوستي دشمنان ما را نيز همراه كرده است، نه او از ماست و نه ما از اوييم. خدا و جبرئيل و ميكائيل دشمن او خواهند بود و خدا دشمن كافران است.» 6
با چنين اوضاع هولناكي، اگر مدت غيبت نيز طولاني شود، زمينه براي انحرافات گوناگون فراهم ميآيدو انسان به راحتي از مقام عالي بهشتي به پستترين دركات جهنم تنزل پيدا ميكند. اين نيست مگر از راه اينكه بغض و كينهي دشمنان اهلبيت عليهمالسلام به محبت بدل شود؛ أعاذنا الله من الشرور و الفتن!
وظيفهي مزبور در روايت ديگري چنين بيان شده است:
«از ابوحمزهي ثمالي نقل شده است كه گفت: شنيدم حضرت امام محمدباقر عليهالسلام فرمودند: «نزديكترين مردم به خداي بلندمرتبه و عزيز و عالمترين آنها به او و مهربانترين ايشان به مردم محمد و ائمه عليهمالسلام هستند. پس هر كجا و هر مسئلهاي كه ايشان در آن وارد شدند، شما نيز وارد شويد و از هر كسي دوري كردند، شما نيز دوري كنيد- مقصود از ائمه حسين و اولاد ايشان عليهمالسلام است- كه حقيقت در ايشان است و فقط اينان اوصياي پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و پيشوايان هدايتاند. هر زمان كه آنان را ديديد، تبعيتشان كنيد و اگر روزي را آغاز كرديد كه هيچ كدامشان را نديديد، از خداي بلندمرتبه و عزيز طلب كمك نماييد… دوست بداريد كسي را كه قبلاً دوست ميداشتيد و از كسي كينه داشته باشيد كه از قبل كينهي او را داشتيد. چقدر سريع گشايش به سوي شما ميآيد!»7
نكتهاي كه در اين روايت شايان توجه است اين است كه وقت تنگ است و امر فرج سريع خواهد آمد، پس بايد مراقب بود كه سهلانگاري در انجام وظايف زمان غيبت با خسران ابدي مساوي است.
پی نوشت ها
1-بحارالانوار:52/132 ح37 2-بحارالانوار: 52/148 ح71 3-به نقل ا اصول كافي: كتابالايمان و الكفر 4-تحف العقول: 295 5-بحارالانوار:27/92،ح50 6-بحارالانوار: 51، ح51 7-كمالالدين: 1/328،باب 32،ح8