بار ديگر چشمهايمان به ماه مبارك رمضان، ماه بخشش و آمرزش روشن شد.
چندي است كه آهنگ سبز دعا بر قلبهاي مؤمنان نواخته ميشود و شميم استجابت به مشام ميرسد.
اما با وجود آنكه در اين ايام ضيافت الهي، باران رحمت خداوند بر سر تمام مؤمنان نازل ميشود ولي غمي بزرگ بر وجودمان سايه انداخته است، غم نبودن تو و بزرگتر از آن غم غربت تو!!
آري مهدي جان! بار ديگر رمضان آمده است و هر روز لحظهشماري ميكند تا بيايي و قدم بر چشمانش بگذاري و نواي روحبخش « أنا بقية الله » را در تمام آفاق منتشر كني.
اي مهربانترين پدر دنيا! ميدانيم كه گناهان ما همان چاه غيبت توست. ميدانيم كه ما تو را تنها گذاشتهايم و تو در زندان غيبت چشمانتظار هشياري و بيداري شيعيان هستي و ميدانيم كه با وجود اين همه غفلت، همواره با آغوش باز پذيراي نجواهايمان بودهاي و بر گذشتههايمان قلم عفو كشيدهاي. مولاي من، در اين ماه عزيز آمدهايم تلاش كنيم تا از سويي تك تك ثانيههاي حضورمان در كلاس رمضان با بندگي و عبادت خدا عجين شود و از سويي ديگر با خود عهد ببنديم كه در جادهي انتظار الفباي عشق و محبت به تو را به خود و ديگران يادآوري نماييم.
اي صاحب ليلةالقدر ! ميخواهيم قدردان تو باشيم تو كه واسطهي فيضي، پس ياريمان كن تا امسال در شب قدر از نو متولد شويم و باور كنيم غم غربتت را، و يقين يابيم كه در محضر خورشيديم.
ياريمان كن تا بتوانيم در محضر خورشيد نورانيات، ابرهاي تيرهي معصيت و غفلت را كنار بزنيم و جمال زيبايت را نظارهگر باشيم.
آقاي بزرگوار! در اين شبهاي عزيز ما را از نگاه محبتآميز خود محروم مدار و دعايمان فرما كه از ياريكنندگانت باشيم.
به اميد رمضاني كه برگرد وجودت حلقه زنيم و از سفرهي پربركت الهي بهرهمند گرديم.
انشاءالله