ب) میرزا حسینعلی نوری
میرزا حسینعلی نوری مؤسس فرقه ضاله بهائیت فرزند ميرزا عباس نوري از منشيان دربار قاجار در دوم محرم سال 1233 ق (۱۸۱۷م) در تهران متـولّـد شد.(1 )
تحصيلات
آموزشهاي مقدماتي ادب فارسي و عربي را زير نظر پدر و معلمان گذراند؛ اگرچه خود مدعي است که هرگز تحصيلاتي نداشته است. او در نامهاي به ناصرالدين شاه (2) در اين باره ميگويد:
من تحصيل علم نکردهام و در مدارس وارد نشدهام. ميتوانيد از (مردم) شهري سؤال كنيد که در آن ساکن بودهام. (3)
از قضا یکی ازهمشهريان بهاءالله به نام عزيه نوري که به علت خواهری با میرزا اطلاعات کاملی از او دارد از تحصیلات میرزا گزارشی مستند و قابل قبول ارائه میدهد که نیاز به سؤال از همشهریان بها را برای ما که از فراز سالها گفته های او را مرور می کنیم مرتفع می سازد وی خطاب به فرزند ارشد حسینعلی چنین می نویسد :
جناب میرزای ابوی که از بدایت عمر که به حد بلوغ رسید بواسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب، اشتغال به درس و اهتمام به مشق داشته آنی خود را از تحصیل مقدمات فارغ نمی گذاشتند .
پس از تحصیل مقدمات عربیت و ادبیت،به علم و حکمت و مطالب عرفان مایل گردیده که به فواید این دو نائل آیند چنانکه اغلب روز و شب ایشان به معاشرت حکمای ذی شان و مجالست عرفا و درویشان مشغول بود وقتی که صور اسرافیل ظهور دمیده شد ایشان مردی بودند که اکثر کلمات و عبارات عرفا و حکما را دیده و اغلب علائم آثار ظهور راشنیده و فهمیده… ( 4) وی تاکید می کند: … از بدایت عمر از صرف و نحو و معانی و بیان، آگاه و از دواوین شعراءعرب و عجم با اطلاع از کتب تواریخ و سیر و از مطالب حکما و عرفا مستحضر،شب و روز با عرفا و دراویش محشور و در نظم و نثر نویسی معروف و مشهور … (5 )
گرایش به باب
وي پس از ادعاي بابيت سيد عليمحمد شيرازي به وسيله ملا حسين بشرويهاي و به واسطه ميرزا محمد معلم نوري در شمار نخستين گروندگان به باب در آمد(6)و از فعالترين افراد بابي شد. سپس به ترويج بابيگري به ويژه در نور و مازندران پرداخت. برخي برادرانش از جمله برادر كوچكترش ميرزا يحيي معروف به «صبح ازل» نيز بر اثر تبليغ او به اين مرام پيوستند(7). رهاندن زرین تاج برغانی مشهور به قرةالعين از زندان (8 ) و نيز تأمين مخارج اجتماع بدشت(9) از جمله کارهای میرزا بود که در میان بابیان به او اعتبار می بخشید
اميرکبير پس از اعدام سيد عليمحمد باب، براي جلوگیری از آشوبگری احتمالی پيروان او تعدادی از آنان را به کربلا تبعید کرد که میرزا حسينعلي هم از آن جمله بود و در شعبان 1267 ق به کربلا رفت(10)
انتخاب لقب «بهاء»
عزیهخانم، در کتاب تنبیهالنائمین آورده است : «(حسینعلی نوری) در قضیه بدشت با جمعی اصحاب در خدمت جناب طاهره بوده و لقب «بهاء» از آن مطهره معظمه شنوده و باین لقب ممتاز و بین اقران مفتخر و سرافراز گردیدند»(11 )
امان اله شفا از بهائيت برگشته در كتاب “نامه اى از سن پالو” اين ادعاى ورقه عليا را كه على محمد شيرازى به ميرزا لقب بهاء الله عطا كرده است، نادرست خوانده و مى نويسد: و دليل ديگر بر دروغ بودن اين ادعا آنكه دختر بهاء مى گويد: باب ميرزا حسينعلى را در اين آخرين لوحش به لقب بهاء الله ملقب ساخت و حال آنكه نبيل در ذكر قضيه قلمدان و مهرها و آخرين لوح نه تنها ذكرى از اين موضوع ننموده كه باب ميرزا حسينعلى را لقب بهاء داده باشد بلكه معتقد است اين لقب را خود ميرزا حسينعلى آن هم در بدشت براى خود انتخاب كرده است با اينكه اين گزارش نبيل را به مناسبت قضيه ديگر در صفحات قبل به عنوان شاهد آورده ام معذالك در اينجا نيز مجدداً مى آورم. ص 285:
«تمام اين جمعيت در دوره توقفشان در بدشت ميهمان حضرت بهاء الله بودند حضرت بهاءالله هر روز لوحى به ميرزا سليمان نورى مى دادند كه در جمع احبا بخواند هر يك از اصحاب بدشت به اسم تازه موسوم شدند از جمله خود هيكل مبارك به اسم بهاء…. بارى در ايام اجتماع ياران در بدشت هر روز يكى از تقاليد قديمه الغاء مى شد ياران نمى دانستند كه اين تغييرات از طرف كيست و اين اسامى به اشخاص از طرف چه شخصى داده مى شود هر يك را گمان به كسى مى رفت معدودى هم در آن ايام به مقام حضرت بهاء الله عارف بودند و مى دانستند كه آن حضرت است كه مصدر جميع اين تغييرات است.»
______________________________________________________________________________
1- عبدالحسین آیتی در کشف الحیل می نویسد :
شخص مطلعي که او از پسر ميرزا رضا قلي برادر مسلم بها شنيده بود که تولد ايشان در ماه ذيحجه (1232) واقع شده و چون معمول بود که هر کس در آن ماه متولد شود او را حجي گويند لهذا ميرزا حسينعلي را هم به حجي ميرزا حسين و يا حسينعلي موسوم ساختند. اينجا بود که بر جعاليت و تاريخسازي بها و اطرافيانش آفرين گفتم چه بين ذيحجه 1232 تا محرم 1233 ده بيست روزي بيشتر فاصله نيست. مثلا آقاي نوري در نهم يا دهم ذيحجه متولد شده باشد تا دوم محرم بيست و يک روز يا دو روز فاصله است پس تدبير انديشيدهاند که اين عيد مولود را از آنجا برداشته بياورند بچسبانند به مولود باب که به يک تير چند نشان زده باشند: 1 – اين که لقب حجي را بيمورد انگارند و از آن لقب که به نظرشان ننگ ميآمده خلاص شوند. 2 – اين که در دهه عاشورا که ايام عزاداري مسلمين است عيدي قرار داده باشند يا اگر بابيها براي باب عيدي ميگيرند ايشان هم در جوار آن در آيند تا يک روزش دو روز و عيدش مهمتر و مفصلتر شود. 3 – اين که اين مجاورت زماني را هم نوعي از معجزه قلمداد کنند کشف الحیل صص 84/85
2. مقاله شخصي سياح، ص 62.
3 . جناب ميرزاي ابوي که از بدايت عمر که بحد بلوغ رسيد به واسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب اشتغال به درس و اهتمام به مشق داشته است و آني خود را از تحصيل مقدمات فارغ نميگذاشتند. پس از تحصيل مقدمات عربيت و ادبيت به علم حکمت و و مطالب عرفان مايل شده است که به فوايد اين دو نائل آيند؛ چنانکه اغلب شب و روز ايشان به معاشرت حکماي ذيشأن و عرفا و درويشان مشغول بود. وقتي که صور اسرافيل ظهور دميده شد، ايشان مردي بودند که اکثر کلمات حکما و عرفا را ديده و اغلب علائم ظهور را ديده و شنيده و فهميده…:
4. رساله تنبيه النائمين، منتشره از سوي مؤمنان به بيان، بيتا، احتمالاً تهران. تنبیه النائمین ، صفحه 5
5. تنبیه النائمین ، صفحات 21 و 23
6 . ح. م. باليوزي، بهاءالله شمس حقيقت، مينو ثابت، ص48 – 51 .
7 . همان، ص 85 – 91.
8. تنها زن عضو حروف حي که به اتهام قتل ملامحمد برغاني قزويني در زندان به سر ميبرد
9. همان، ص 259 و260.
10. تلخيص تاريخ، ص 580، 584 و 585.
11. فاضل مازندرانی، اسدالله. اسرار الآثار خصوصی. ج. ۲. تهران: مؤسسه ی ملی مطبوعات امری، ۱۲۴ بدیع.ص 80