بخش اول
تبیین مفاهیم کلی
1.آرامش
تبيين واژة آرامش در قالب كلمات، به همان اندازه سخت و مشكل است كه فهم آرامش براي هر انسان به صورت فطري و رواني، آسان و رايج است ، ضمن اينكه هر كس در مقام تصوّر، آرامش را با در نظر گرفتن يك متعلّق، معنا ميكند؛ براي مثال آرامش در هريک از وجوه دانش، فقر، ثروت، لذّت، سكوت، تنهايي، بيتوجّهي و… معنا و منزلتي مخصوص به خود را دارد. ممكن است هر انسان در موقعيتي خاص به آرامش برسد، اگرچه از منظر بيروني با تعريف آرامش منطبق نباشد. دستكم او چنين ميپندارد و به آرامش ميرسد.
در برخي موارد تعريف آرامش با بيان حالات اضداد آن از جمله ترس، هيجان، اضطراب و… مطرح ميشود. از اينرو ميتوان گفت آرامش نوعي آسايش، آرام گرفتن، آسودگي و راضي شدن جسماني، عاطفي و ذهني است.
با توجه به ضرورت تبیین این بحث که تسلط برآن از ضرویات لازم ورود به عرصه نقد شبه عرفانهای کاذب (نوظهور) می باشد ٰچرا که عمده تبلیغ در شبه عرفان های کاذب در مورد آرامش است و از حربه های اصلی تبلیغی شان محسوب می شود به بیان جایگاه و ویژگی های ارامش در اسلام و شبه عرفانه ای نوظهور می پردازیم.
1. مبتنی بر معرفت و عمل است
آرامشی که مشتمل به تعالیم اسلامی است فرق مهمی با آرامش اسلامی دارد ازمهمترین ویژگیهای آرامش در اسلام این است که مبتنی بر علم و معرفت است . عرفان دینی از راه فکر انسان را به آرامش میرساند . از نظر اسلام آرامش واقعی با تفکر و معرفت و به دست می آید.
غالب شبه عرفان های کاذب وعده آرامش به پیروان خود می دهند و از آنها می خواهند که خود را خالی از فکر و اندیشه کنند و اساسا دعوت به تفکر و معرفت در آنها دیده نمی شود. فرقههای معنویت گرای نوپدید اغلب انسان را از تفکر منع میکنند
2.حاصل خدا محوری و خداباوری در زندگی است
آرامش ديني ، خدا محور است. اما آرامش اومانيستي (مراد همه ادیان و فرقی هستند که جنبه الهی و وحیانی ندارند) ، يا به خدا فرا نمي خوانند و قرب و وصل او را جست وجو نمي کنند يا اگر از خدا هم يادي مي کنند ، خدا را در حد انرژي کيهاني تنزل مي بخشد يا اگر به خدايي همچون اديان الهي باور داشته باشد او را سرپرست قرب و وصل انسان نمي دانند. عرفانهای كاذب، هيچ كدام به دنبال خدا نيستند و آنچه كه جای خدا را گرفته، آرامش است اينها میخواهند برای انسانها آرامش بياورند و اسم اين كار را عرفان گذاشتهاند. در عرفان دينی، عارف چون به خدا میرسد به آرامش هم میرسد.
در عرفانهای كاذب رسيدن به آرامش را هدف قرار دادهاند و در تبليغاتشان هم اين را میگويند كه با روشهايی كه ما داريم و كارهايی كه ما میكنيم میتوانيد به آرامش برسيد درحالی در عرفان حقیقی هدف وصول به خداوند است که البته آرامش یکی از نتایج آن است.
3.به تدریج حاصل می شود
با توجه به دو مورد فوق یعنی ابتنای آرامش بر « علم و معرفت » و «خداباوری » این نکته به دست می آید که وصول به آن امری تدریجی است. همانطور که می دانیم علم و باور دوعاملی هستندکه مقول به تشکیک هستند ولذا نمی توان ادعا کرد که دفعتا حاصل می شوند ولذا آرامشی راکه محصول آن دو هست نیز،متدرجا حاصل خواهد شد .
در حالی که شبه عرفانهای نو پدید به پیروان خود وعده آرامشی را میدهند که سریع الوصول است زیرا مبتنی بر علم و خدا باوری نیست. در حالی که آرامشی را که شبه عرفانها وعده آن رامی دهند چون سه ویژگی فوق را ندارند معمولا اگر هم حاصل بشوند موقّتی و عاریتی هستند.زیرا آرامشی کاذب هستند و مادامی که فرد مواد خاصی را مصرف می کند یا دست به اعمال خاصی از قبیل مسائل جنسی وخشونت و…می زند این آرامش را دارد
4.دائمی است
با توجه به سه شماره فوق این نکته به دست می آیدکه آرامشی که تدریجا و بر اساس معرفت و خداباوری حاصل شده است، غالبا بلند مدّت و دایمی می باشد معرفت و باور حقیقی بر سعه وجودی انسان مومن می افزاید و ماهیت او رامتحول می کند و صورتی را بر نفس او عارض می کند که اثرش دائمی و ماندگار است .
5.با رو ش های التقاطی و ترکیبی حاصل نمی شود
آرامش حقیقی از متن وبطن شریعت کامله اسلام بیرون می آید . شریعتی که هیچ کلامی را که برای سعادت بشر لازم است فروگذار نکرده است .ولذا هیچ نیازی به تر کیب این شریعت مقدس با سایر مکاتب بشری نیست.
در حالی که این آیینهاکه وعده آرامش را به پیروان خود می دهند غالبا از التقاط و مزج عقاید ادیان و اشخاص مختلف پدید آمدهاند وبعضی از آنها نیز به دنبال احیاگری دینی هستند که از جمله آنها میتوان به بهائیت اشاره کرد.
6.با شعائر دینی در تقابل نیستند بلکه بوسیله آن بدست می آید
آرامش حقیقی از طریق عمل به شعائر دینی حاصل می شود واساسا تنها راه کسب آرامش عمل به دستورات دین است . در این زمینه آیا ت فراوانی در قرآن کریم ذکر شده است . وانجام شعائری مانند نماز ، روزه ، جهاد ، امر به معروف و نهی ازمنکر را مایه رشد ، منفعت و آرامش انسان می داند.
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب
آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش می يابد (سوره رعد آیه 28 )
عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون
چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مىداند، و شما نمی دانيد. (سوره بقره آیه 216 )
در حال حاضر بسیاری از فرقه های ساختگی ،آرامش را در قید و بند دینی نداشتن و خارج از چارچوب دین بودن جستجو می کنند.به کار بردن واژه عرفان در خصوص این قبیل فرقهها بسیار اشتباه است چراکه راه رسیدن به عرفان، کمال و تعالی واقعی از راه دستورات دینی و مبتنی بر وحی است.اکثر اینگونه فرقهها و عرفانها، خود را به هیچ دین و آیینی منتسب نمیکنند و معتقد به هیچ نظام دینی و اصولی نبوده و نیستند و از جاذبههایی همچون سحر و جادو و جاذبههای روانشناختی برای جذب افراد بویژه جوانان سوءاستفاده میکنند.
7.از طریق تغییرات فیزیکی و فیزیولوژیکی در بدن حاصل نمی شوند
همانطور که قبلا اشاره کردیم آرامشی راکه اسلام مد نظر دارد مبتنی بر اندیشه و معرفت وباورهای درست از جمله باور به خدا است که یک انسان سالک الی الله به تدریج آن را به دست می آوردودر نفس او قائم و استوار می گردد.
امّا اکثر شبه عر فانهای کاذب که مدعی آرامش برای بشرهستند می خواهند آنرا از طریق ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی در پیروان خود مانند مواد مخدر و مشروبات الکلی و … ایجاد کنند. معلوم است که آرامشی که محصول تغییرا ت هورمونی در بدن انسان باشد آرامش حقیقی نیست.
8.نتیجه رعایت اعتدال در زندگی است
اسلام دین اعتدال است. آرامشی که از طریق آن حاصل می شود محصول رعایت همین اصل است . اسلام از پیروان خود می خواهد در همه امور،در بذل و بخشش،در شادی و غم ،در پرداختن به دنیا و …جانب اعتدال را رعایت کنند .
اما بر خلاف اسلام فرقههای معنویت گرای نوپدید مروّج اباحی گری هستند و به هوادارانشان آزاد باش نسبت به زندگی میدهند که هر جوری که دوست دارند زندگی کنند. هیچ خط قرمزی وجود ندارد و از هیچ لذتی منع نمیشوند، حتی بعضی از آنها مثل اشو سفارش به بی رویهگی در برخی از امور میکنند
9.راه و طریقه واصل شدن به آن با فطرت سلیم سازگار است
آرامش اصلی ،آرامشی است که با سرشت اصلی انسان و نیازهای او سازگار است. اعمال و رفتاری که به عنوان وسیله واصل شدن به آرامش حقیقی تجویز می گردد بامسائل اصلی وجود، از خالق و خلقت گرفته تا سرشت حقیقی انسان و غایت سرنوشت او، مطابقت دارد. فطرت سلیم تعریف خاص خود را دارد ودین مقدس اسلام ویژگیهای آن را بیان کرده است . فطرت سلیم هیچ گاه با اصول اخلاقی و انسانی که ریشه در سرشت انسان دارد سر ناسازگاری ندارد.
بنابراین آن دسته از فرقه هاو شبه عرفانهای کاذب که وعده حصول آرامش را به پیروان خود از طریق اعمال غیر اخلاقی مانند خشونت ،شرارت و… می دهند به یقین نمی توانند آرامش حقیقی را برای انسان به ارمغان بیاورند. راه حقیقی رسیدن به کمال و آرامش عمل به دین حنیف است که خدا آدمی را بر اساس آن آفریده است و هیچ تغییری در آن راه ندارد.
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمی دانند