اشارهاي كوتاه به آياتي از جزء 12قرآن كريم كه به مولا اميرالمؤمنين علي عليهالسلام مربوط ميشود.
«فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»
شايد كه تو برخي از آنچه را كه بر تو وحي شده رها كني و سينهات به آن تنگ باشد از اينكه بگويند: چرا به او گنجي نازل نميشود يا همراه او فرشتهاي نميآيد، همانا تو بيمدهندهاي و خدا بر همه چيز نگهبان است.(هود/12)
زيدبنارقم گفت: شامگاه عرفه جبرئيل روحالامين با ولايت عليبنابيطالب (علیه السلام) بر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ترس اهل تهمت و نفاق دلتنگ شد و گروهي از جمله مرا دعوت كرد و با آنان در اينباره مشورت نمود تا در موسم آن را ابلاغ كند، ما نميدانستيم به او چه بگويئم، پس پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گريست، جبرئيل به او گفت: يا محمد آيا از كار خدا ناراحت هستي؟ گفت: اي جبرئيل هرگز! ولي خداي من ميداند كه از قريش چه كشيدم هنگامي كه به پيامبري من اقرار نكردند تا اينكه خدا مرا به جهاد با آنان فرمان داد و سپاهياني از آسمان براي من فرستاد و آنها به من ياري كردند، پس چگونه پس از من به علي(علیه السلام) اقرار خواهند كرد، جبرئيل از پيش پيامبر رفت پس اين آيه را آورد:«فلعلك تارك بعضي ما يوحي اليك و ضائق به صدرك» (حسكاني:154)
«أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ …»
آيا كسي كه دليلي از پروردگارش داشته باشد و شاهدي از خودش او را دنبال كند … (هود/17)
ابوالطفيل گفت: عليبنابيطالب(علیه السلام) در منبر كوفه بر ما خطبه خواند، پس ابن كواء برخاست و گفت: آيا درباره تو آيهاي نازل شده كه كس ديگري در آن شريك تو نبوده؟ گفت: آري آيا نخواندهاي:«افمن كان علي بينه من ربه و يتلوه شاهد منه» پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بينهاي از پروردگارش داشت و من شاهدي از خاندان او بودم.(حسكاني:157)
ابنعباس درباره سخن خداوند:«افمن كان علي بينه من ربه » گفت: منظور پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و «يتلوه شاهد منه» منظور عليبنابيطالب(علیه السلام) است.(حسكاني:158)