پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم تنها وظيفه داشت كه مردم را انذار كند پس چرا به تشكيل حكومت اقدام كرد؟

peyambar

peyambar

 

پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم تنها وظيفه داشت كه مردم را انذار كند؛ پس چرا به تشكيل حكومت اقدام كرد؟

پرسش:

 در آيه 23 سوره فاطر مى خوانيم: (اِن اَنتَ اِلاّ نَذير؛ تو فقط انذار كننده اى)بر اساس اين آيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)تنها وظيفه داشت كه مردم را انذار كند؛ پس چرا به تشكيل حكومت اقدام كرد؟

پاسخ:

با سلام و عرض ادب و احترام

 با توجّه به نكات زير، پاسخ اين سؤال روشن مى گردد:

  1. قرآن كريم ضرورت وجود حكومت اسلامى و بر پا داشتن نظام الهى و جارى ساختن عدالت اجتماعى را گوشزد مى كند و در سطحى وسيع، موضوع حكومت «الله» را در مقابل حكومت «طاغوت» مطرح مى سازد و تأكيد مى فرمايد كه پيامبران آمده اند تا حكومت طاغوت را در هم شكنند و حكومت «الله» را جهان شمول نمايند. جايگزينى حكومت «الله» به جاى «طاغوت» به آن است كه كسانى كه اخلاق و روحيه الهى دارند، حكومت كنند و دست طاغوت را از حاكميت بر مردم كوتاه سازند؛ چنان كه آيه 36 سوره نحل به خوبى روشن مى نمايد كه وظيفه يكايك مسلمانان، روى گردانى از حكومت طاغوت و روى آوردن به حكومت الهى است

وَ لَقَد بَعَثنا فى كُلِّ اُمَّة رَسولاً اَنِ اعبُدُوا اللّهَ واجتَنِبُوا الطّاغوتَ

همانا در ميان هر امتى پيامبرى را برانگيختيم كه فقط خدا را پرستش كنيد و از طاغوت دورى گزينيد. [1]

2. در قرآن كريم آيات بسيارى داريم كه مقام رهبرى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و زعامت سياسى ايشان را تأييد مى كند. اين آيات به سه دسته تقسيم مى شوند:

الف ـ آياتى كه مردم را به اطاعت مطلق از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرا مى خوانند و فرمانبردارى از آن حضرت را واجب مى شمارند؛ مانند آيه 59 سوره نساء كه مى فرمايد:

اَطيعُوا اللّهَ واَطيعُوا الرَّسولَ

خدا را اطاعت كنيد و پيامبر را اطاعت كنيد

ب ـ دسته دوّم، آياتى است كه مخالفت با رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و نافرمانى از آن حضرت را نكوهش مى كند؛ مانند آيه 13 سوره انفال كه مى فرمايد:

ومَن يَشاقِقِ اللّهَ ورَسولَهُ فَاِنَّ اللّهَ شَديدُ العِقَاب

هر كس با خدا و پيامبرش دشمنى كند (كيفر شديدى مى بيند و) خدا سخت كيفر است

و مانند آيه 20 همين سوره كه مى فرمايد:

يااَيُّهَاالَّذينَ آمَنوا اَطيعُوا اللّهَ ورَسولَهُ ولا تَوَلَّوا عَنهُ واَنتُم تَسمَعون

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد؛ و سرپيچى ننماييد در حالى كه (سخنان او را) مى شنويد

ج ـ سوّمين دسته، آياتى است كه هر گونه تصرفى در جان و مال مردم و هر دخالتى در كارهاى زندگى آنان ـ از جمله حكومت بر آنان و قضاوت در ميان آن ها ـ را براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)جايز مى داند؛ مانند آيه 6 سوره احزاب كه مى فرمايد:

اَلنَّبِىُّ اَولى بِالمُؤمِنينَ مِن اَنفُسِهِم

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است [2]

3. در قرآن كريم، آيات فراوانى داريم كه علاوه بر وظيفه انذار، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را به انجام وظايف ديگرى همچون جهاد با كافران و منافقان (توبه/ 73)، گرفتن زكات (توبه/ 103) و… فرا مى خواند. از اين گونه آيات در مى يابيم كه آيه 23 سوره فاطر، به معنى تعطيل شدن ديگر وظايف پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نبوده است.

4. امّا در مورد آياتى كه هر گونه سلطه، قدرت، وكالت و اكراه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در آنها نفى گرديده يا وظيفه ايشان تنها انذار و تبليغ و تعليم دانسته شده، بايد گفت:

اوّلا اين آيات مربوط به انسان هاى كافرى است كه به آيين اسلام نگرويده اند، نه مسلمانان؛ به عبارت ديگر، از آن جا كه هدايت، اجبار بردار نيست، در اين آيات به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) گفته مى شود كه تو بر كافران گماشته نيستى كه متكفل ايمان آنان شوى. آنان چنانچه بخواهند، به اختيار ايمان خواهند آورد.

ثانياً اين آيات مربوط به «تكوين» است نه «تشريع». در محدوده تشريع، هم امر به معروف و نهى از منكر وجود دارد و هم حدود و تعزيرات.

ثالثاً تشكيل حكومت به معناى تحميل دين بر مردم نيست؛ بلكه براى تعليم و تزكيه مردمى است كه دين و حكومت دينى را حقّ دانسته و آن را پذيرفته اند. بدون شك تعليم و تزكيه، با تشويق و ترغيب و با اختيار آگاهانه انسان ها صورت مى گيرد؛ كه حكومت دينى نيز چنين روشى دارد.[3]

بر اساس آنچه گفته شد، روشن مى گردد كه آياتى همچون آيه 23 سوره فاطر كه تنها وظيفه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) را انذار و تعليم و تبليغ مى دانند، بيانگر حصر اضافى اند نه حقيقى.

يعنى چنين نيست كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فقط موظف به انذار باشد و بس؛ بلكه مراد اين دسته آيات، بيان اهميت انذار و تبليغ و تعليم است. آيه مى خواهد بگويد كه اى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) تو مسؤوليتى نسبت به قبول و عدم قبول دين از سوى مردم ندارى. اين كه چه كسى هدايت مى شود و چه كسى گمراه مى گردد، از دايره مسؤوليت هاى تو خارج است. تو فقط وظيفه بيان دين را دارى نه بيشتر.[4] شاهد اين معنا، آيه قبل از آيه 23 است كه مى فرمايد: (و ما اَنتَ بِمُسمِع مَن فِى القُبورِ؛ تو نمى توانى سخن خود را به گوش مردگان در قبرها برسانى) كه منظور كافران سياه دل مى باشد. يعنى تو پيام خدا را برسان و ديگر به نتيجه آن فكر نكن؛ خواه مردم هدايت شوند و خواه هدايت نشوند.

در هر حال، براى تفسير صحيح يك آيه، بايد به ديگر آيات قرآن كريم نيز توجّه نمود و هر آيه را بر اساس اصول كلّى قرآن و آموزه هاى روشن آن معنا كرد.

[1]. ر.ك: ولايت فقيه، آية الله محمد هادى معرفت، ص 119، مؤسسه التمهيد.

[2]. حقوق و سياست در قرآن، آية الله مصباح يزدى، ص 227 ـ 239، مؤسسه امام خمينى(رحمه الله).

[3]. ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، آية الله جوادى آملى، ص 335، مركز نشر اسرا.

[4]. تفسير الميزان، علاّمه طباطبايى، ج 17، ص 37، انتشارات اسلامى.

 

برگرفته از سایت طلبه پاسخگو

سبد خرید
فروشگاه
علاقه مندی ها
0 موارد محصول
حساب کاربری من