تكليف چهارم – پايداري و ثابت ماندن در اعتقاد به آن حضرت(بالخصوص) و به ائمه اطهار عليهم السلام (بالعموم)

emam zaman21

emam zaman21

از ابن عباس روايت شده است كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند:علي بن ابي طالب عليه السلام پيشواي امت و جانشين بر آنها بعد از من است. از فرزندان اوست قائم منتظري كه خداي بلندمرتبه و عزيز به وسيله‌ي او زمين را از عدل و داد پر مي‌كند، همان‌گونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد.

قسم به آن خدايي كه مرا به حق برانگيخت تا بشارت دهنده باشم، كساني كه بر اعتقاد به او در زمان غيبتش ثابت باشند از گوگرد سرخ كمياب ترند.
در اين هنگام، جابربن عبدالله انصاري در مقابل ايشان ايستاد و گفت: يا رسول الله، فرزندت قائم عليه السلام غيبتي خواهد داشت؟ ايشان فرمودند: به خدا قسم، بله (تا خدا كساني را كه ايمان آورده اند امتحان و كافران را نابود كند) جابر، اين مطلب از امور الاهي و سرّي از اسرار اوست كه از بندگانش پنهان داشته است. بپرهيز از اينكه در امر خدايي شك كند؛ كه چنين شكّي كفر است
پايداري و ثبات قدم در اعتقاد به امام زمان عليه السلام از اموري است كه در روايات زيادي بر آن تأكيد شده و ملاك اصلي پيروز شدن در امتحانهاي الاهي زمان غيبت است؛ چنان كه آمده:
از مالك بن اعين روايت شده است كه: امام صادق عليه السلام فرمودند: كسي از شما كه با اعتقاد به مهدي ما و غيبت ايشان از دنيا برود به مانند كسي است كه با شمشيرش در راه خدا جهاد كرده باشد.
بنابراين آنچه مهم است اين است كه بتوانيم با اين پايداري در اعتقاد از دنيا برويم، نه اينكه مدت طولاني از عمر را در اين عقيده ثابت باشيم؛ ولي نتوانيم آن را به لحظه ي مرگ متصل كنيم. در طول تاريخ، كساني بودند كه به ظاهر در اعتقاد به امام زمانشان استقامت كردند و در دفاع از ايشان تا پاي جان رفتند؛ ولي بعد از آن، بر اثر عواملي گوناگون، از اعتقادشان دست كشيدند و زيان دنيا و آخرت را براي خود خريدند.
در روايات ديگري، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم كساني را كه تا زمان ظهور حضرت عليه السلام بر اين اعتقاد ثابت مي مانند دوستان خود و گرامي ترين افراد امت معرفي مي‌فرمايند: رفاعه بن موسي و معاويه بن وهب از امام صادق عليه السلام نقل كردند كه فرمودند: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند: (درخت طوبي براي كسي است (يا خوشا به حال كسي)كه قائم از اهل بيت مرا در حالي درك كند(و ببيند) كه قبل از به پا خواستنش به او اقتدا كرده باشد…. اين افراد رفيقان من و صاحبان دوستي و گرامي ترين امتم(طبق روايت رفاعه:گرامي ترين خلق خدا)نزد من‌اند.
در اين روايت، نظر به حفظ اعتقاد تا زمان ظهور حضرت است، اگر شخص زنده باشد و آن زمان مرفورالسرور را درك كند؛ و در روايت قبلي، منظور حفظ اعتقاد بود تا دَم مرگ، اگر شخص قبل از درك ظهور از دنيا برود؛ علاوه بر اينكه، چنانچه كسي به آن زمان برسد، به واسطه ي ديدار حضرت، فضيلتي بالاتر خواهد داشت.
اما درباره‌ي اينكه طوبي چيست، ابوبصير از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند: طوبي براي كسي است كه در غيبت قائم ما به ولايت ما چنگ زند و بعد از هدايت (به اين ولايت) قلبش منحرف نگردد (و در اعتقاد به ولايت ما، ثابت قدم بماند)
به ايشان عرض كردم: فداي شما گردم! طوبي چيست؟ فرمودند:درختي است در بهشت كه ريشه ي آن در خانه ي علي بن ابي طالب عليه السلام است. هيچ مؤمني نيست مگر اينكه شاخه‌اي از شاخه‌هاي آن در خانه‌ي اوست و اين است معناي كلام خداي عزيز و بلندمرتبه كه فرمود: (طوبي و نيكويي عاقبت براي آنهاست)
در روايتي ديگر، چنين آمده است: از امام رضا از پدران گرامي شان، از حضرت علي عليه السلام روايت شده است كه فرمودند: برادرم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به من فرمودند:
…. كسي كه دوست دارد خدا را در حالي ملاقات كند كه ايمانش كامل و اسلامش نيكو باشد بايد ولايت حجت صاحب الزمان را – كه انتظارش كشيده مي شود-بپذيرد. اينان (ائمه اطهار) چراغهاي روشنايي بخش در تاريكي و پيشوايان هدايت و علامتهاي تقوايند. كسي كه آنها را دوست بدارد و ولايتشان را بپذيرد، من در پيشگاه الهي براي او ضامن بهشتم.
اگر بخواهيم از فتنه ها و آزمايشهاي زمان غيبت نجات پيدا كنيم، بايد كاري كنيم كه با ايمان كامل از دنيا برويم و راه آن، چنان كه در اين روايت مشخص شده، اين است كه بايد ولايت امام زمان را بپذيريم و بر آن پايدار باشيم. در غير اينصورت، نه اسلام ما اسلام است و نه ايمان ما ايمان. مقام استقامت در اعتقاد به امام زمان عليه السلام چنان فضيلتي است كه خداي متعال اين افراد را مورد خطاب قرار مي‌دهد:
جبر از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه ايشان فرمودند: زماني بر مردم خواهد آمد كه امام آنها از ديدگانشان پنهان شود، پس خوشا به حال كسي كه در آن زمان در امر (اعتقاد به امامت و غيبت و قيام منجي) ما آل محمد ثابت باشد.
كمترين پاداش اين افراد آن است كه خداوند بلندمرتبه و عزيز به آنها خطاب مي‌كند. بندگان من، شما به سرّ من ايمان آورديد و پنهان مرا باور داشتيد؛ پس بشارت باد شما را به بهترين پاداشها از طرف من كه بندگان و كنيزان حقيقي من شماييد. فقط عمل شما را مي‌پذيرم و فقط شما را مي‌بخشم و مي‌آمرزم و فقط به واسطه‌ي شماست كه بر بندگانم باران مي‌فرستم و از آنها دفع بلا مي‌كنم و اگر شما نبوديد، بر آنها عذاب نازل مي‌كردم.
واقعاً اگر نبود در وظايف مخصوص به زمان غيبت مگر همين يك روايت، براي ما كافي بود كه از همه چيز و همه‌ي موانع در راه استقامت بر اعتقادمان بگذريم؛ كه در غير اين صورت، ما را بهره‌اي از زندگي در اين دنياي زودگذر نيست.
اين معنا در دعاهاي زيادي كه براي زمان غيبت رسيده نيز تصريح شده؛ مثل دعاي غريق و دعاي زمان غيبت امام زمان عليه‌السلام كه در آن مي‌خوانيم:
اَللّهُمَّ، فَثَّبِتْنِي عَلي دِينكَ….همين معنا در روايت ديگري آمده است:
عَنْ عَمرو ِ بنِ ثابِتٍ قالَ: قَالَ زَينُ العابِدينَ عليه‌السلام: مَنْ ثَبَتَ عَلي وِلايَتِنا فِي غَيبَةِ قائِمِنا أعطاهُ اللهُ أَجرَ أَلْفِ شَهيدٍ مِثلَ شُهَداءِ بَدرٍ و أُحُدٍ
از عروبن‌ثابت نقل شده است كه گفت: حضرت امام زين‌العابدين عليه‌السلام فرمودند:كسي كه در زمان غيبت قائم ما بر ولايت ما امامان ثابت‌قدم بماند، خدا پاداش هزار شهيد از شهيدان جنگ بدر و احد را به او مي‌دهد.
اگر كسي بگويد كلمه‌ي ولايتنا به معني دوستي ما ائمه است، نه اينكه به معني ولايت ما باشد تا در اين وظيفه ببايد، جواب مي‌دهيم:
از بررسي روايات متعددي كه در احوالات امامان و فضايلشان آمده به خوبي معلوم مي‌شود كه هر جا كلمه‌اي از ماده‌ي وليّ(با سه حرف اصلي واو، لام، ياء)آمده، مقابل آن، عبارت عداوت و برائت از دشمنان ما استعمال شده و هر گاه كلمه اي از ماده‌ي حبّ (با سه حرف اصلي حاء و باء مكرر) آمده ، در مقابل آن ، عبارت بغض به دشمنان ما به كار رفته و اين دو عنوان با هم تفاوت دارد. كلمه ي ولايت به معناي سرپرستي و صاحب اختيار بودن است، چنان كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم در خطبه‌ي غدير از اين كلمه براي فهماندن معناي سرپرستي اميرالمؤمنين عليه‌السلام بر مردم استفاده كردند و فرمودند:
مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَليُّ [أو: فَهَذا عَليُّ] مَولاه: أللّهُمَّ و الِ مَن وَالاهُ و عادِ مَن عادَاه
ولي كلمه‌ي حبّ‌فقط به معني دوست و محبت است. لازمه‌ي آنكه كسي سرپرستي اهل‌بيت عصمت عليهم‌السلام را بپذيرد دوستي ايشان است؛ اما عكس آن صادق نيست. بسياري از مخالفين و اهل كتاب و حتي كساني كه دين و مذهبي ندارند ، وقتي زندگي حضرت اميرالمؤمنين و ديگر ائمه عليهم السلام را مطالعه مي كنند، محبتي از ايشان پيدا مي‌كنند، ولي اين به آن معنا نيست كه ولايت ايشان را نيز پذيرفته و در جرگه‌ي پيروان آن بزرگواران درآمده‌اند. همين مطلب كليد اصلي تشخيص مرام و مكتب افراد است؛ چرا كه متأسفانه بعضي به اشتباه افتاده‌اند و كساني را كه محبت و دوستي حضرت علي و اولاد طاهرينشان عليهم‌السلام را اظهار مي‌كنند و بعضاً به نقل روايت درباره‌ي دوستي ايشان و فضيلت محبت آنها مي‌پردازند – حتي اگر از مخالفين و دشمنان اهل‌بيت باشند- از شيعيان خاص به حساب مي‌آورند. ولي بايد متوجه بود كه فقط اين كافي نيست؛ بلكه حتي ملاكي براي تشخيص تشيّع افراد هم نيست. شيعيان كساني‌اند كه ولايت و سرپرستي اين حضرات را بپذيرند و اين پذيرش دو لازمه‌ي جدا نشدني به همراه دارد:
يكي، محبت كامل به اين بزرگواران عليهم‌السلام و ديگري، بيزاري از دشمنان ايشان و دشمني با آن حق ستيزان.
پس نتيجه اين شد كه هر كس ولايت اين خاندان را داشت دوستي آنها را هم خواهد داشت؛ ولي اگر كسي دوستي اين خاندان را داشت، نمي‌توان به طور يقين او را از مواليان حضرت معصومين عليهم‌السلام دانست. هر روايتي كه عباراتي مثل فَلْيُوالِ عَليِاً يا مَنْ والاهُم فَريالَأْ و الَي الله‌در آن به كار رفته باشد به معناي پذيرش ولايت اين خاندان است، نه فقط به معني دوستي آنها(مگر در موردي كه قرينه‌اي براي اراده‌ي معناي دوستي موجود باشد)اما چون در روايات وظايف زمان غيبت در مورد هر دو عنوان به طور جداگانه دستور رسيده، به پيروي از آن روايات، ما نيز اين دو مطلب را به صورت دو وظيفه‌ي مستقل بيان كرديم.

سبد خرید
فروشگاه
علاقه مندی ها
0 موارد محصول
حساب کاربری من