تصور كنيد يك تومور سرطاني را كه در بدن فردي به سرعت در حال رشد است، بياعتنايي و رها كردنش به حال خود چه عواقبي دارد؟ رذايل اخلاقي در وجود انسان، بسان همان غدههاي سرطاني هستند كه بايد هر چه زودتر، شناسايي شده و در جهت ريشهكن كردنشان اقدام كرد.
يك بررسي كوتاه نشان ميدهد كه رذايل و صفات زشت اخلاقي در ايجاد و پاگرفتن فرق ضاله و نيز پيروي افراد از آنها تأثيرات اساسي دارد. پيشتر از نقش استعمار در پيدايش و گسترش اين فرقههاي بياساس سخن گفتيم و نيز يادآور شديم كه جهل و ناداني و عدم شناخت درست و عميق مفاهيم ديني، در گرايش به اين فرقههاي ساختگي چه تأثيري دارد، اكنون به نقش رذايل اخلاقي در اين ميان ميپردازيم.
پيروي از هوي و هوس و شايد بهتر باشد بگوييم «بندگي نفس اماره» انسان را تا حضيض پستي ميكشاند. نفس سركش اگر بر جان انساني مسلط شد و عنان از كف او گرفت، براي رسيدن به خواستههايش، همه چيز و همه كس را قرباني ميكند و اين فاجعه اي است كه در زندگي سران فرق ضاله به روشني مشهود است. اينان نه تنها اسباب هلاكت خويش را فراهم كردهاند بلكه آثار شوم تبعيت آنان از هواي نفس، دامن سايرين را نيز گرفته و سالهاي متمادي ديگران را نيز به تباهي كشانده است. حب مقام و شهرت و نيز حب مال و منال دنيا، چشم آنان را كور ساخته و ايشان را به انواع آلودگيها و در يوزگيها مبتلا ساخته است.
آري براي رسيدن به جاه و مقام، بايد مريدسازي كرد و براي مريدسازي بايد به انواع دروغ و حيله متشبّث شد. حبّ رياست و شهرت انسان آلودهي به دنيا را به چه كارها كه وانمي دارد و حب مال و ثروت او را به چه گداييها كه نمياندازد با كاسهليسي اجانب و گوش به فرمان آنان بودن كه سهل است!!!
از سوي ديگر، محبت، رفاه و آسايش و عدم صبر بر سختي معيشت، برخي از عوام را وامي دارد، تا گرد پرچم اين گمراهان دنياپرست، دينسازان دغلباز گرد آيند تا به زعم خويش به نان و نوايي برسند و از ته ماندهي سفرهي هوي و هوسي كه پهن شده بهرهاي ببرند.
گروه ديگري كه به جهت راحتطلبي، طالب مرام و آئيني هستند كه بر آنان سخت نگيرد و مانع هوسرانيهايشان نشود، پيروي از اين فرق ضاله را ميپسندند و همين راحتطلبي، آنان را به مسير انحرافي ميكشاند.
به هر حال، از هر زاويه كه بنگريم، ميبينيم در طول تاريخ، همواره صفات ضد اخلاق در پيدايش و گسترش فرق ضاله تأثيرات شگرفي داشته است و اين حقيقت تلخ، زنگ خطري است براي ما كه هشيار باشيم و پيش از آنكه رذايل اخلاقي ما را به پرتگاه انحطاط بكشاند، صفات زشت اخلاقي خويش را شناسايي و اصلاح كنيم و مبارزه با نفس سركش را هيچگاه از ياد نبريم.