معرفی برخی از فرقه های فعال در جامعه / عرفان حلقه

معرفی برخی از فرقه های فعال در جامعه
عرفان حلقه
در کشور ما به جرات می توان ادعا کردکه خطرناک ترین فرقه ها،فرقه هایی هستند که ادعای فرا درمانی داشته باشند،چراکه از طرفی شخص جذب شده به لحاظ یک سری مشکلاتی که دارد در اضطرار و ناچاری به سر میبرد و این ناچاری آغازی بر تسلیم های بی چون و چرای مالی و...که او را به نسبت فردی که در رویای عرفان و مقام و..اسیر برخی مدعیان میشود،آسیب پذیرتر میکند.
از طرفی دیگر،به لحاظ اینکه بنیانگذاران فرقه،از اصول انسانی خارج شدند که دست به تاراج اعتقادات مردم برده اند،مخاطبانشان را به استعمار و در جاهایی به استحمار میکشانند و این آسیب ها در جامعه ما،به لحاظ باورهای دینی حاکم و سادگی مردم،چندبرابر میشود.
بماند که در علم پزشکی،واژه ای به نام فرادرمانی مردود است و کلماتی مثل شعور کیهانی مورد ادعای جناب طاهری با مختصّاتی که میگوید،کاملا غیر علمی است.
بنیان گذار این فرقه در درجه اول شخصی است به نام محمد علی طاهری که به عنوان پایه گذار و موسس مطرح است و کتاب های اصلی این گروه هم به قلم وی است.
فردی که برخلاف برخی ادعاها مبنی بر دارا بودن مدارج بالای علمی نتوانسته مستندات ادعایش را ارئه کند.
فردی که در برابر اینهمه ادعاهای خیره کننده!!الهی و دینی،حتی یک ترم هم تحصیلات دینی در مجامع دانشگاهی نگذرانده ولی توانسته با حمایت های همه جانبه جناب دکتر منصوری لاریجانی(مجری کارشناس برنامه معرفت(شبکه4سیما)که علاوه بر مقدمه و پاورقی نگاشتن بر کتب محمدعلی طاهری،به سخنرانی ها و تعریف و تمجید از این مدعی دروغین پرداخته و رنج ها به خود داد که ادعاهای شیطانی طاهری را با قرآن تطبیق دهد!!! که به تبع این جان فشانی های نامبرده(منصوری لاریجانی)طاهری،عارف جلوه داده میشود و به تبع آن مکتب اختراعیش نیز عرفانی میشود،بگذریم از خواب مسئولین مربوطه که چگونه چنین شخصیت معلوم الحالی(طاهری)سر از دانشگاه تهران و مجامع علمی از این دست در می آورد و در آنجا جلسات متعددی برای خودش برپا می کند.
کتاب‏هایی مثل عرفان کیهانی و انسان از منظری دیگر با نام آقای طاهری که به ظاهر مؤسس و سردسته گروه است منتشر شد و این کتاب‏ها را در کلاس‏ها آموزش می‏دهند. کلاس‏ها در هشت دوره برگزار می‏شود و نهایتاً افراد مستر و درمانگر می‏شوند. البته کتابی با عنوان انسان و معرفت بعد از آن دو کتاب از آقای طاهری منتشر شد که برخی مطالب آن با کتاب انسان از منظری دیگر متناقض است و برخی مطالب به صورت مبهم و دوپهلو بیان شده مثلاً در صفحه 237 آمده "مرحله برزخ تا تولد دوباره ادامه دارد"(ص 239) "از برزخ به زندگی بعد انتقال می‏دهد" که به صورت مبهم تناسخ را مطرح کرده است.
قلم آقای طاهری در کتاب انسان معرفت با دو کتاب قبل فرق می‏کند اما از آن‏جا که در کلاس‏ها کتاب انسان از منظری دیگر تدریس می‏شود و کتاب اصلی است ما به بررسی این کتاب می‏پردازیم تا روشن شود آیا واقعاً عرفان حلقه راه رسیدن به کمال است و آموزه‏های آن اسلامی است.
البته بر افراد آگاه و باایمان کاملاً روشن است که تنها راه رسیدن به سعادت و کمال الهی راه قرآن و اهلبیت است و تمسک به این دو گوهر ناب است که باعث می‏شود انسان از راه حق خارج نشود و هر راهی غیر این راه باطل و منحرف است.
"مطالبی که با رنگ قرمز نوشته شده عیناً مطالب و جملات کتاب است."
در فصل اول کتاب آمده است:
"عرفان کیهان حلقه با چهارچوب عرفان این مرزبوم مطابقت دارد و اساس این عرفان براتصال به حلقه‏های متعدد شبکه شعور کیهانی استوار است و همه سیر وسلوک از طریق اتصال به این حلقه‏ها است". (ص 19)
"یکی از رسالت‏های ما اعتلای عرفان ایران است". (ص 151)
"عرفان حلقه انسان شمول است و همه انسان‏ها صرف‏نظر از نژاد، ملیت، مذهب، دین و عقاید می‏توانند آن‏را بپذیرند و تجربه کنند." (ص 20) "در این عرفان عوامل انسانی تفکرات، اعتقادات، سعی و کوشش، اراده، ذکر و تکرار نقش در ایجاد اتصال ندارد".(ص 94)
البته بدیهی است که با بررسی افکار و اعتقادات این گروه که خود را مکتب می‏دانند مشخص می‏شود که عرفان حلقه عرفان این مرزبوم باشد یک ادعای واهی بیش نیست. این عرفان نه تنها مربوط به این مرزبوم نیست بلکه اسلامی نیز نمی‏باشد. اساس اسلام ایمان و اعتقاد به خداوند است و اسلام اصول (توحید، نبوت، معاد، امامت،...) دارد درحالی‏که عرفان حلقه برای اعتقادات ارزشی قائل نیست. درآموزه‏های اسلامی تفکر، اراده و ذکر و... جایگاه ویژه‏ای دارند. عرفان حلقه چگونه ادعای اسلامی بودن می‏کند درحالی‏که این اصولشان با اصول مسلم اسلام و قرآن مخالف می‏باشد به آیات و روایات زیر توجه فرمایید:
تفکر
"... یتفکرون فی خلق السموات و الارض" خردمندان در آفرینش زمین و آسمان تفکر می‏کنند.(آل عمران.191)
تفکر حیات قلب هر شخص آگاه و اندیشمند است.(المیزان ج3 ص112)
پیامبر اکرم (ص) : یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است.( بحارالانوار، ج 68، ص 327)
ذکر
"یا ایها الذین آمنوا اذکروا ذکراً کثیراً"(احزاب41)
"فاذکروا الله کذکرکم آبائکم أو أشدّ ذکراً"(بقره2)
"الا بذکرالله تطمئن القلوب(رعد28)
قرب به خدا فقط از طریق ذکر حاصل می‏شود (تفسیر المیزان، ج 8، ص 501)
در کتاب آشنایی با علوم اسلامی استاد مطهری اولین منزل سیر و سلوک عارفان اراده و بعد از آن به تمرین و ریاضت معرفی شده (150- 154) و ریاضت در اصل عرب به معنی تمرین می‏باشد و می‏بینیم که دو مرحله عرفان اسلامی که اراده و تمرین است (سعی و کوشش) در عرفان حلقه نقشی ندارد.
و چطور دین و مذهب در اتصال حلقه که خود را اسلامی می‏دانند، نقشی ندارد درحالی‏که در آیات قرآن کریم آمده:
"رضیت لکم الاسلام دینا (مائده3)
"کان بالمؤمنین رحیما"(احزاب43)
و در آیه 124 سوره نساء ایمان را شرط ورود به بهشت و تأثیر اعمال می‏داند "... و هو مؤمن فالئک یدخلون الجنه"
و در ادامه فصل اول آمده:
"رحمت عام شامل تمام انسان‏ها است و انسان در این مورد حق انتخاب دارد می‏تواند استفاده نموده و یا اجتناب نماید،"(ص 21)
"رحمت الهی در انحصار هیچ گروهی نیست و افراد و گروه‏ها فقط می‏توانند معرّف باشند".(سوره مبارکه ص 2)
رحمن یعنی خداوند به جمیع خلق عالم وجود حیات و روزی داده(مجمع‏البیان، ج1، ص 21)
رحمن صفت ذات است هم به مؤمنین می‏رسد و هم به کفار و هم شامل هر موجودی می‏گردد(تفسیر مبین، ص 3)
انسانی که به دنیا می‏آید روزی می‏خورد و از نعمت آب و هوا استفاده می‏کند از بدو تولد دائماً در رحمت عام خداوند است و از رحمت او بهره‏مند پس چگونه حق انتخاب دارد. خداوند با رحمانیتش حتی به شیطان فرصت داده و با رحمانیت به بدکاران فرصت داده تا توبه کنند. مگر می‏شود انسان که در همه حال نیازمند الطاف الهی است و دائماً در رحمت خداوند حق انتخاب داشته باشد؟
در کتاب انسان از منظری دیگر آمده است رحمت الهی درانحصار هیچ گروهی نیست واین حرف با حرف دیگرشان که اتصال فقط از طریق حلقه می‏باشد تناقض آشکار دارد. در صفحه 88 آمده اتصال از طریق کاربران و مربیان ارائه می‏شود.
رحمت الهی در انحصار هیچ گروهی نیست (ص 2)
# برای اتصال و استفاده از رحمت الهی باید از طریق مربیان و کاربران تفویض شوید.(ص 88)
همچنین قبل از این‏که ما حق انتخاب داشته باشیم خداوند رحمت را بر خودش واجب کرده "کتب علی نفسه الرحمه"(انعام54)
و رسول اکرم (ص) را رحمتی برای همه عالم قرار داده "رحمة للعالمین"(انبیا107)
جهان پیرامون ما از ماده و انرژی تشکیل شده و ماده از ملکول و ملکول از اتم و اتم از پروتون و نوترون و حرکت پروتون و نوترون‏ها حجم مجازی ایجاد کرده (ص 29) پس جهان هستی مادی از حرکت آفریده شده و جلوه‏های گوناگون آن ناشی از حرکت بوده در نتیجه جهان هستی مادی حقیقت وجودی ندارد و مجازی می‏باشد. (ص 30) حقیقت ندارد چون وجود خارجی ندارد(ص 27) جهان هستی مادی شکل و منظره ثابتی ندارد و هر چشمی جهان هستی را به شکل خاصی برای صاحب آن متجلی می‏سازد (ص 40) و هیچ یک از این منظره‏ ها حقیقی نیست. (ص 41)
اگر این جهان حقیقی نیست و مجازی و متحرک است چطور موشکی از راه دور پرتاب می‏شود و در نقطه مشخص به هدف می‏رسد. همچنین بسیاری از احکام برای همه مشترک آمده حتی برخی آیات به کل انسان‏ها خطاب می‏کند "یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً طیباً و لاتتبعه خطوت الشیطان"(بقره168)
اگر هر چشمی یک طور می‏بیند کیفر و پاداش معنا ندارد و دنیایی که حقیقت ندارد چطور مزرعه آخرت می‏باشد.
وحدت وجود و موجود عنوان نظریه‏ای است درباره هستی از جهت وحدت و کثرت بنابراین نظریه در جهان هستی وحدت محض حکم‏فرما است یعنی فقط یک وجود تحقق دارد آن هم ذات اقدس اله و هیچ چیز دیگری سوای او حقیقتاً موجود نیست. اشیاء دیگر سرابی هستند که به دروغ خود را موجود نشان می‏دهند بر این‏اساس تمام کثرت‏ها موهوم و پنداری است برخی از صوفیه پیرو این نظر هستند. روشن است چنین نظری در منطق خرد محکوم است زیرا وجود کثرت در عالم خارج قابل انکار نیست و انکار آن مساوی سفسطه می‏باشد بنابراین نمی‏توان گفت تمام این اشیا خارجی موهوم و پنداری بوده و بهره‏ای از وجود ندارد.( علامه طباطبایی، بدایة الحکمه، ترجمه علی شیروانی،ص450)
عاملی که به این حرکات بی‏نهایت جهت داده و سیستمی ساماندار پدیدار کرده وجود عاملی هوشمند است پس در اصل جهان هستی مادی از آگاهی و یا شعور آفریده شده(ص 31)
عامل این حرکت شبکه شعور کیهانی # اصل- صاحب این هوشمندی خداوند است. (ص 31)
افراد عرفان حلقه می‏گویند درمان توسط شبکه شعور کیهانی انجام می‏شود وروی لفظ شعور کیهانی خیلی تکه دارند وقتی از آنها می‏پرسیم منظور از شعور کیهانی کیست می‏گویند همان خداوند است و این یک تناقض آشکار است با مطالب کتاب. به این مقدمه‏ها توجه فرماید:
عامل حرکت شبکه شعور کیهانی (وجود عاملی هوشمند) است.
صاحب این هوشمندی خداوند است.
در نتیجه آن عامل هوشمند که به عنوان شبکه شعور کیهانی یاد شده خداوند نیست. "در صفحه 89 کتاب برای اتصال و تحقق حلقه سه عضو ذکر شده (من، تو، شعور کیهانی) در این صورت عضو چهارم خداوند است"شعور کیهانی را یک عضو دانسته و خداوند را عضو دیگری پس چطور ادعا می‏کنند شعور کیهانی همان خداوند است.
دنیای عرفان دنیای عشق است. فاقد هرگونه فن و روش، پند و نصیحت، استدلال، سعی، دنیای بی‏ابزاری است چه ابزار اصلی و چه واسطه‏ای . (ص 68) دنیای عرفان ماوراء تکلیف است زیرا عشق دنیای انجام وظیفه نیست. دنیای عرفان آگاهی‏هایی را مورد بررسی قرار می‏دهد که قابل انتقال به زندگی بعدی است. (ص 70)
عرفان: 1- نظری: پله عقل (ابزاری)
2- عملی: پله عشق (بی‏ابزاری)
بدون پله عقل کمالی حاصل نخواهد شد. (ص 71)
این جمله با مطلب بالا که گفته فاقد ابزار است متناقض می‏باشد چراکه پله عقل را واسطه می‏داند.
در آیه 35 سوره مائده آمده برای رسیدن به خدا از وسیله استفاده کنید. "یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و تبغوا إلیه الوسیله"
طبق آیات و روایات پیامبر و اهل بیت واسطه فیض الهی‏اند و اطاعت از آنها واجب می‏باشد. "اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم"نسا59"یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله و رسوله"(انفال20)
چرا می‏گوید دنیای عرفان بی‏واسطه و بی‏ابزاری است درحالی‏که خود خداوند برای رسیدن به خودش ابزار و واسطه معرفی می‏کند. چطور می‏گویند دنیای عرفان تکلیف و انجام وظیفه نیست حال‏که خداوند عاشق انسان است برای او تکلیف قرار داده و اولیاء الهی تکالیف سنگین‏تری دارند.
در جواب کسانی که می‏گویند انسان نمی‏تواند عاشق خدا شود بلکه فقط خدا عاشق انسان است، مرحوم شبر در کتاب اخلاق خود صفحه 408 آورده: شواهدی از قرآن و حدیث بر امکان محبت خدا:
"والذین آمنوا اشدّ حباً لله"(بقره165)آن‏هایی که ایمان آوردند خدا را بیشتر دوست دارند.
"یحبّهم و یحبّونه(مائده54) آن‏ها را دوست می‏دارد و آنها خدا را دوست می‏دارند.
پیامبر اکرم (ص): هیچ کس مؤمن نیست مگر خدا و رسولش از هر چیز نزد او محبوب‏تر باشد و ضمن دعایی می‏فرماید: اللهم ارزقنی حبّک
بهترین راه برای رسیدن به کمال و عشق الهی پیمودن راه انسان‏های کامل و عاشقان واقعی خداوند است که اهل بیت می‏باشند و توسل و اطاعت از آن‏ها است که در کنار قرآن انسان را به کمال و سعادت می‏رسانند.
فصل دوم کتاب درمورد فرادرمانی است.
فرادرمانی نوعی درمان مکمل است که توسط محمدعلی طاهری بنیان‏گذاری شده است. (ص73)دراین شاخه درمانی بیمار توسط فرادرمانگر به شعور کیهانی متصل شده و مورد اسکن قرار می‏گیرد و ضمن ارائه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگ‏ها، نورها احساس فعالیت نوعی انرژی در بدن از طریق گرم شدن درد گرفتن، تیر کشیدن و تشنج و غیره اعضای معیوب و تنش‏دار بدن مشخص شده و به اصطلاح اسکن و با حذف علایم روند درمان آغاز می‏شود. (ص 74)
نقش درمانگر یک رابطه است تا حلقه وحدت شکل گیرد و رحمت عام الهی جاری شود. (ص 75) تنها شرط تحقق آن آمادگی برای ایجاد وحدت است. وحدت با یک نفر دیگر بعد آن عضو سوم روح القدس بوده و حلقه تکمیل می‏شود و با تکمیل حلقه عضو چهارم خداوند است که فیض خود را به واسطه روح‏القدس جاری می‏نماید. (ص 17) و آیه 7 سوره مجادله را شاهد می‏آورند (نجوا)
درمان توسط شبکه شعور کیهانی که به آن آگاهی گفته می‏شود انجام می‏گیرد و آگاهی یکی از سه عنصر موجود در جهان هستی است (ماده، انرژی، آگاهی) (ص 75) وجود لایه محافظ درمانگر را از خطر تشعشع شعور معیوب سلولی حفظ می‏کند. (ص 76) پس از مکتوب نمودن سوگندنامه فرادرمانگر زمان دریافت لایه محافظ را تعیین و به مربی اعلام می‏کند و مربی آن را به شبکه شعور کیهانی اعلام می‏کند. (ص 97) لایه محافظ از جنس آگاهی است که با مکتوب نمودن سوگندنامه به فرادرمانگر تفویض می‏شود. (ص 96) علت مهم برخی بیماری‏ها دور افتادن از رحمت الهی است. (ص 77)
این چه ادعایی است فرادرمانی توسط محمد طاهری بنیان‏گذاری شده است اگر در فرادرمانی واقعاً درمانی صورت می‏گیرد درمان از مسیر غیرطبیعی بوده که به اصطلاح ما شفا می‏باشد (درمان از مسیر غیرطبیعی با نیروی مافوق بشری) ما شفا را از ابتدا در اسلام داشته‏ایم یا من اسمه شفاء حتی قبل از اسلام نیز بوده حضرت عیسی مسیح (ع) به محض مسح کردن موضع بیمار فرد درمان می‏شد. و شفا می‏گرفت و درد و تشنج که همراه درمان در عرفان حلقه آمده در شفا نمی‏باشد مثلاً حضرت عیسی به محض مسح موضع چشم نابینا فرد بینا می‏شد. به راحتی و بدون درد.
و این‏که می‏گویند درمانگر واسطه است و یا در صفحه 79 آمده فرادرمانی وسیله‏ای است برای رسیدن به کمال این مطلب کاملاً متناقض است با حرفی که می‏گویند دنیای عرفان دنیای بی‏ابزاری است و فاقد هر نوع وسیله. چطور دنیای بی‏ابزاری است که بدون پله عقل کمالی حاصل نخواهد شد و پله عقل را واسطه رسیدن به پله عشق می‏دانند.
در تشکیل حلقه خدا را عضو چهارم می‏دانند و آیه7 مجادله را شاهد می‏آورند: "... مایکون من نجوا اشد الا هو رابعهم ولا خمسة الا هو سادسهم" این‏جا از مواردی است افراد حلقه از آیات قرآن کریم سوء استفاده کرده و دچار تفسیر به رأی شدند و آیه را درست و کامل نفهمیده‏اند اگر به تفاسیر مراجعه کنید متوجه می‏شوید این آیه حضور کامل خداوند را در تمام اطوار زندگی توضیح داده و طبق حدیث امام صادق (ع) منظور این است که خداوند سمیع است. و مراد معیت است و منظور از معیت در این آیه، معیت علمی و احاطه است نه معیت مادی. اول آیه آمده است آیا ندانسته‏ای که خدا آن‏چه در آسمان‏ها و آن‏چه در زمین است می‏داند. و در آخر آیه نیز آمده "ان الله به کل شیءٍعلیم"
حال که بحث به نجوا رسید باید گفت که نجوا یعنی گفت‏وگوی محرمانه و در اسلام آمده نجوا در موارد غیرضروری برخلاف آداب معاشرت اسلامی است. و در ادامه آیه 8و 9 سوره مجادله آمده برای کارهای نیک و تقوا نجوا کنید.
نجوایی که برای آزار دیگران باشد حرام است و شیطان این کار را کرد و نجوای حرام از شیطان است.( بهرام پور، تفسیر مبین، ص 543)
از دیگر تناقضاتی که در این کتاب آمده این مطلب است که در صفحه 59 می‏گوید جهان هستی مادی از شعور آفریده شده و شعور نه ماده است و نه انرژی.
(جهان هستی نه ماده است و نه انرژی فقط شعور است (آگاهی))# در صفحه 75 می‏گوید جهان هستی متشکل از سه عنصر ماده و انرژی و آگاهی است.{فقط آگاهی# آگاهی یکی از سه عنصر است}
در مورد مکتوب نمودن سوگندنامه و تعیین و اعلام زمان دریافت لایه محافظ باید گفت اگر شعور کیهانی طبق ادعای خودتان همان آگاهی است که تمام جهان را گرفته چه نیازی به این کارها است بنابراین فرض که افراد حلقه می‏گویند شعور کیهانی همان خداوند است مگر نه این‏که خداوند علیم و حکیم است سمیع و بصیر است و عالم به هر چیزی است پس چه نیازی است که مربی زمان دریافت لایه محافظ را تعیین و آن را به خداوند اعلام کند.
ص 77 علت بیماری را دور افتادن از رحمت الهی می‏داند مگر نه این‏که رحمت الهی شامل همه موجودات است حتی انسان کافر، رحمتی که تمام عالم را گرفته چطور می‏شود از آن دور شد ولایمکن الفرارُ من حکومتِک چه بسا طبق تعالیم اسلامی بیماری هم در مواردی رحمتی از جانب الهی باشد.
برقراری اتصال (ص 88)
اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارائه می‏شود که تفویضی بوده در قبال مکتوب نمودن سوگندنامه‏های مربوط. و تفویض توسط مرکزیت عرفان حلقه انجام می‏گیرد.
(از دیدگاه قرآن کریم رحمت عام در دسترس همه است و هیچ اختیاری در اصل استفاده آن وجود ندارد) (مظاهری سیف، عرفان حلقه) پس چه نیازی به تفویض دارد از بدو خلقتِ جهان هستی رحمت الهی گستردهشده و همه در اتصال این رحمت الهی هستند حتی زمان‏های قبل که اثری از مرکزیت عرفان حلقه نبود اتصال به این رحمت الهی برقرار بوده و تمام موجودات در رحمت الهی غوطه‏ور بودند و هستند و نیازی به تفویض و مرکزیت عرفان حلقه و سوگندنامه نمی‎باشد خداوند رحمت را بر خود واجبکرده "کتب ربکم علی نفسه الرحمة"(انعام54)
اتصال بر دو نوع می‏باشد: 1- فردی 2- جمعی
فردی: "ادعونی استجب لکم"(غافر60)مرابخوانید واز من بخواهید تا پاسخ شما را بدهم این آیه را شاهدی بر اتصال فردی آورده‏اند حال اگرخیلی سطحی هم به آیه نگاه می‏کردند متوجه می‏شدند فعل در آیه به صورت جمع آمدهو کم نیز ضمیر جمع است چطور از آیه معنای فردی فهمیده‏اند.
در تفسیر ادعونی به معنای عبادت و بندگی آمده و پیامبر (ص) می‏فرماید: "دعا همان عبادت است"( بهرام‏پور، تفسیر مبین، ص 474)
نماز افضل عبادات است و ذکر و تفکر و تلاش از عبادات هستند که در اتصال عرفان حلقه نقشی ندارند.
جمعی: "واعتصموا به حبل الله"(آل عمران104)
از این آیه نیز استفاده نادرست شده اگر به ابتدای آیه دقت کنید آمده:
"ای کسانی که ایمان آورده‏اید تقوا بورزید آن طور که شایسته تقوای الهی است و از دنیا نروید مگر مسلمان باشید" پس برای اعتصام به حبل الهی اولاً اهل ایمان باشید ثانیاً تقوا داشته باشید ثالثاً تقوایی شایسته و در پایان آیه تأکید شده مسلمان باشید حال می‏بینیم که در عرفان حلقه ایمان، اعتقاد و مذهب هیچ نقشی در اتصال ندارد.
هیچ کس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکه شعور کیهانی و یا شعور الهی ندارد. (ص 92)
در آیه 110 سوره اسراء آمده: "قل ادعوا الله أو دعواالرحمن آیّا ما تدعو فله الأسماء الحسنی" خدا را چه الله بخوانید و چه رحمن بهترین نام‏ها برای اوست.
طبق حدیثی از امام صادق (ع) در معنی الله اکبر آمده "خدا برتر از آن است که به وصف آید" برای این خدا که برتر از هر چیزی است در قرآن نام‏ها و صفات مختلفی آورده شده به آیات آخر سوره حشر توجه فرمایید "هو الله الذی لا إله إلا هو عالم الغیب والشهود هو الرحمن الرحیم ... هوالعزیز الحکیم"
چرا خداوند که برترین و بالاترین است نام‏های مختلفی دارد هرکس می‏تواند باهر یک از نام‏های او، او را بخواند ولی شعور کیهانی را نمی‏شود با نام دیگری خواند.
اگر حقیقت واقعه یکی باشد چه فرقی می‏کند با چه نامی خوانده شود اسماء‏الحسنی برای خداوند است ومحدودیتی ندارد که با کدام نام خوانده شود چون منظور و مقصود یکی است (در بین اسماء الهی نامی به عنوان شعور کیهانی نداریم)
خواست انسان از طریق هوشمندی الهی و یا به‏طور قراردادی از شبکه شعور کیهانی پاسخ خواهد داده شد و هیچ انسانی از این قاعده مستثنی نیست و آیه 51 سوره شوری را شاهد آورده‏اند."و ماکان لبشر ان یکلمه اله الّا وحیاً أو من وراء حجاب أو یرسل رسولاً فیوحی باذنه ما یشاء"
این هم از مواد دیگری است که از آیات استفاده نادرست شدهو در واقع تحریف معنوی و تفسیر به رأی صورت گرفته. آیه 51 سوره شوری در مورد ارتباط پیامبران با خداوند است و ربطی به ادعای آورده شده ندارد. در تفسیر مبین ص 488 ضمن آیه مذکور آمده ارتباط پیامبران با خداوند یا به وسیله وحی مستقیم بوده و یا ارسال فرشته وحی، حضرت جبرئیل یا سخن گفتن با پیامبر مانند موسی از پشت حجاب. در شأن نزول آیه آمده: جمعی از یهودیان به پیامبر گفتند اگر پیامبر هستی، چرا همان‏گونه که موسی با او سخن گفت و به او نگاه کرد تو انجام نمی‏دهی؟ ما هرگز به تو ایمان نمی‏آوریم جز این‏که این کار را انجام دهی پیامبر (ص) فرمود: موسی هرگز خدا را رؤیت نکرد این آیات نازل شد و انواع ارتباط پیامبران را با خدا شرح داد.
تسلیم بودن تنها شرط تحقق موضوع حلقه است. تسلیم (عدم انجام کاری در حلقه) (ص 95)
تسلیم بودن را تنها شرط تحقق موضوع حلقه می‏دانند با توجه به این‏که در عرفان حلقه عملی این فرقه دین و ایمان و اعتقادات هیچ نقشی و اهمیتی ندارد، تسلیم شدن در حلقه به معنای تسلیم شدن در برابر خداوند یا نیروی الهی نیست. حتی شعور کیهانی نیز نمی‏باشد بلکه به معنای شاهد بودن و پذیرش محض است نکته دقیق و راز عرفان حلقه همین‏جا است. تسلیم شدن به ناشناخته، گشودن وجود خود به روی موجوداتی که تو آنها را نمی‏بینی ولی آن‏ها تورا می‏بینند اگر بعضی از پیروان عرفان حلقه نیروهای خارق العاده‏ای دارند از راه ایمان و تقوا و ریاضت نیست به همین موجودات ناشناخته مربوط می‏شود(مظاهری سیف، عرفان حلقه)
استاد مظاهری سیف خیلی زیبا و دقیق در توضیح این مطلب می‏گویند: افراد تحت تعلیم در این فرقه با چند لحظه تسلیم شدن و گشودن وجود خود، به شعور کیهانی متصل می‏شوند و از آن پس نیروی درمانگری پیدا می‏کنند بدون این‏که تغییری در خود ایجاد کنند یا برای جلب رضای خدا عملی انجام دهند راز واقعه این است که شیاطین برای سرگردان کردن انسان در حلقه رحمانیت و بازداشتن از رحمت خاصه نیروهایخود را به کار می‏گیرند تا انسان را بازی دهند یکی از آن‏ها بهبودنمایی است جن‏ها می‏توانند در عالم مادی کارهایی انجام دهند. اما اگر به هر طریقی به نیروی آن‏ها پناه برند و تسلیم‏شان شوند آن‏گاه می‏توانند کارهایی انجام دهند چنان‏که در قرآن آمده: "بعضی از انسان‏ها به گروهی جن‏ها پناه می‏برند، پس برذلتشان افزودند" شیاطین که جن‏های کافر هستند ممکن است به کسانی که به آنها پناه برده‏اند کمک‏هایی بکنند مثل این‏که اشیایی جابه‏جا کنند یا امور پنهان‏ را برایشان آشکار کنند.
شاخص دیگری برای تشخیص درمان‏های شیطانی وجود دارد از جمله تدریجی بودن و زمان‏بری درمان‏های شیطانی است زیرا نیروهای شیطانی محدود است. در صفحه 105 کتاب انسان از منظر دیگر آمده برای درمانمشخصات بیمار یا عکس بیمار نیاز است و باید ساعتی مشخص شود وبه فرد درمانگر اعلام کند تا اطلاعات مربوط به بیمار در شبکه شعور کیهانی ثبت می‏شود.
آیا در درمان با نیروی الهی این کارها نیاز است؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
(نویسنده:سرکار خانم صاحبی،به نقل از سایت بهداشت معنوی)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید