باسمه‌تعالي


من به منبر خيلي عقيده دارم. امروز اينترنت، ماهواره ، تلويزيون و ابزارهاي گوناگون ارتباطي فراوان هستند. اما هيچ‌كدام از اينها منبر نيست: منبر يعني رو به رو و نفس به نفس حرف زدن، اين يك تأثير مشخص و ممتازي دارد كه در هيچ‌كدام از شيوه‌هاي ديگر، اين تأثير وجود ندارد. اين را بايد نگه داشت؛ چيز با ارزشي است؛ منتها بايستي آن را هنرمندانه ادا كرد تا بتواند اثر ببخشد.
در مجلس عزاداري، اين سه ويژگي بايد وجود داشته باشد: 1-عاطفه را نسبت به حسين‌بن علي و خاندان پيغمبر عليهم‌صلوه‌الله، بيشتر كند. علقه و رابطه و پيوند عاطفي را بايد مستحكم‌تر سازد. 2-نسبت به حادثه عاشورا، بايد ديد روشن و واضحي به مستمع بدهد.3-نسبت به معارف دين، هم ايجاد معرفت و هم ايجاد ايمان- ولو به نحو كمي- كند.
من بارها توصيه كرده‌ام، باز هم توصيه مي‌ كنم، منبرتان را، مجلستان را تقسيم كنيد به دو قسم: قسم اول، معرفيات و اخلاقيات؛ ما امروز اخلاقيات احتياج داريم. يك قسم منبر هم مربوط به مدايح و مراثي اهل‌بيت عليه‌السلام است.
به جوانها توصيه مي‌كنم، شيوه‌هاي پيشكسوتان را به كلي كنار نگذارند؛ دست نكشند. من با نوآوري موافقم؛ نوآوري هيچ اشكالي ندارد؛ اما اگر بخواهيد در اين نوآوري كمال پيدا كنيد، بايستي اين نوآوري در امتداد شيوه‌ي گذشتگان باشد.
از اول تاريخ تشيع تا امروز، يك عنصر اصلي و اساسي در تشيع و جريان تشيع، همين جريان عاطفي است؛ البته عاطفه‌ي متكي به حقيقت، نه عاطفه‌ي پوچ؛ خدشه‌دار كردن اين محبت به هر شكلي به هر صورتي، خيانت به جريان عظيم محبت اهل‌بيت و پيروي اهل‌بيت است. اين محبت را بايد حفظ كنيد.
ما در مشهد منبري معروفي داشتيم، خدا او را رحمت كند. مال پنجاه سال قبل است، «مرحوم ركن‌الواعظين» ؛ او منبر مي‌رفت و مردم پاي منبر روضه خواني او مثل ابر بهار گريه مي‌كردند. هنرمندانه تصوير مي‌كرد كه مجلس را منقلب مي‌ساخت؛ بدون اينكه بگويد «كشتند»، بدون اينكه بگويد«تيرزدند»، بدون اينكه بگويد«شمشير چنين زدند» يا «خنجر چنين زدند» اينها را نمي‌گفت. مي‌توان با شيوه‌هاي هنرمندانه، روضه‌خواني خوب كرد و گرياند.
وقتي مي‌خواهند سينه بزنند، اصرار بر اينكه صدا، صداي اين جمعيت نيست؛ يا وقتي مي‌خواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اين كه صلوات، صلوات اين جمعيت نيست! شما بخواهيد مردم صلوات بفرستند، برو توي دلشان، گرم شدن مجلس به اين شيوه‌ها، اصل نيست؛ كاري كنيد كه دلهاي مستمع را در اختيار بگيريد.
آهنگ بايد سنگين، متين و متناسب با محتوايي باشد كه شما داريد عرضه مي‌كنيد؛ خدايي نكرده به سمت آهنگ‌هاي حرام و آهنگ‌هايي كه گناه است، سوق پيدا نكند. هر شعري ، هرتصنيفي، هر ترانه و آهنگي كه خوانده شد، قابل تقليد نيست، چيزهايي هست كه خودش في نفسه حرام است؛ اگر چنانچه وارد عرصه‌ي مداحي و بيان حقيقت و بيان خدا و پيغمبر شد، آن وقت حرمتش دو برابر خواهد شد.
اختلافات، غالباً از هوس‌هاي نفساني برمي‌خيزد. اگر كسي بگويد اين عمل من كه اختلاف‌انگيز بود، تفرقه‌انگيز بود، براي خداست، اين را باور نكنيد. تفرقه‌ي بين مؤمنين كار خدايي نيست. براي هدف خدايي انجام نمي گيرد، كار شيطاني است؛ كار شيطاني است.
چيز ديگري كه بنده در بعضي از خوانندگان جلسات مداحي اطلاع پيدا كردم، استفاده از مدح و تمجيدهاي بي معناست، كه گاهي هم مضر است. فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل عليه‌السلام صحبت مي‌شود؛ بنا كنند از چشم و ابروي آن بزرگوار تعريف كردن ؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل(علیه السلام) به چشم‌هاي قشنگش بوده؟ اصلاً شما مگر ابالفضل (علیه السلام) را ديده‌ايد و مي‌دانيد چشمش چگونه بوده ؟ اينها سطحي معارف ديني ما را پايين مي‌آورد.
در منبر مداحي حتماً در اول، فصلي اختصاص بدهيد به نصيحت يا بيان معارف به زبان زيباي شعر، اصلاً رسم مداحي از قديم اين‌طوري بوده است؛ الان يك مقدار آن رسم ها كم شده.
يك وقت يكي از برادران مداح مي‌گفت ما اگر از شعر‌هاي خوب و شعراي بزرگ شعري انتخاب كنيم، مردم نمي فهمند؛ بنابراين مجبوريم از اين شعرها استفاده كنيم. اين‌طوري نيست؛ من اين را قبول ندارم.
نكته‌ي آخر هم، آهنگ است. من شنيده‌ام در مواردي از آهنگ‌هاي نامناسب استفاده مي‌شود. مثلاً فلان خواننده‌ي طاغوتي يا غيرطاغوتي شعر عشقي چرندي را آهنگي خوانده؛ حالا ما بياييم در مجلس امام حسين(علیه السلام) و براي عشاق حسين (علیه السلام)، آيات والاي معرفت را در اين آهنگ بريزيم و بنا كنيم آن را خواندن؛ اين خيلي بد است. خودتان آهنگ بسازيد. اين همه ذوق و اين همه هنر وجود دارد.
كار تبليغ، كار بسيار دشواري است. امروزه بركات تبليغات گذشته را مشاهده مي‌كنيم و فردا بركات تبليغ امروز شما را انشاء‌الله جامعه مشاهده خواهد كرد. تأثيرات تبليغ، دفعي و آني نيست؛ طولاني مدت است.
بنده مي‌خواهم به طور خلاصه ، دو مطلب را عرض كنم: يكي اين كه، عاشورا و ماجراي حسين‌بن علي(علیه السلام) بايد در منبر، به شكلي سنتي روضه‌خواني شود؛ اما نه براي سنت‌گرايي، بلكه از طريق واقعه‌خواني. يعني اين كه، شب عاشورا اين طور شد، روز عاشورا اين طور شد. شما ببينيد يك حادثه‌ي بزرگ، به مرور از بين مي‌رود؛ اما حادثه‌ي عاشورا به بركت همين خواندن‌ها، با جزئياتش باقي مانده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید