حمد و سپاس خداوند متعال را كه به منت اوبر خوان رحمت و هدايت قرآن كريم ميهمان گشتيم و به لطف و عنايت او اينبار نيز اجازه يافتيم در محضر يكي ديگر از ستارگان پرفروغ آسمان قرآن كريم باشيم.
لحظاتي چند از سخنان گهربار اين سورهي ملكوتي بهرهمند ميگرديم:
- لطفاً خودتان را معرفي بفرماييد:
من يوسف، دوازدهمين سوره از قرآن كريم هستم. يكصدويازده آيه دارم و در مكهي معظمه بر رسول بزرگوار اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم نازل شدهام.
- لطف فرموده و در مورد مضمون كلي آيات خود براي پويندگان راه حق صحبت نماييد؟
بيشتر آيات من راجع به سرگذشت جالب، شيرين و عبرتآموز پيامبر خدا حضرت يوسف عليهمالسلام است. البته درسهايي از عفت و خويشتنداري، تقوي و ايمان و تسلط به نفس نيز در لابهلاي داستان به عنوان الگو بيان شده است.
و درآيات آخر از دعوت پيامبران و موضعگيري مخالفان و پيروزي و نصرت نهايي خداوند براي دلگرمتر شدن مؤمنين ياد شده است.
- خواهشمنديم يكي از فضايل تلاوت خود را براي خوانندگان ما بيان كنيد.
ششمين مولاي شيعيان، امام صادق عليهالسلام فرمودند: هر كس سورهي يوسف را هر روز يا هر شب تلاوت نمايد، چون در روز قيامت مبعوث شود جمال او مانند جمال حضرت يوسف عليهمالسلام باشد و درآن روز فزعي و خوفي به او نرسد و از نيكان و بندگان صالح خدا خواهد بود. 1
در يكصدمين آيهي شما آمده است:« وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا » و همگي در برابر او سجده كردند، بفرماييد اين سجده در برابر چه كسي و براي چه بوده است؟
به خاطر دارم كه شخصي از حضرت عليبنموسي الرضا عليهالسلام پرسيد: آيا سجدهاي كه يعقوب و فرزندانش در برابر تخت يوسف نمودند براي يوسف بوده يا خيرو اگر براي او بوده چگونه پيغمبري مانند يعقوب براي غير خدا سجده نموده است؟ حضرت فرمودند: همانطور كه سجده فرشتگان براي حضرت آدم براي عظمت پروردگار و اطاعت امر خدا بوده نه براي آدم، سجده يعقوب و فرزندانش هم براي شكر نعمت پروردگار بود كه پس از سالها فراق و جدايي آنها را به وصال يكديگر رسانيد و براي تحيت و سپاسگزاري سجده كردند نه براي مقام پادشاهي و سلطنت يوسف.2
- لطفاً گوشهاي از سرگذشت عبرتانگيز حضرت يوسف عليهالسلام را براي دلدادگان كوي قرآن نقل كنيد.
پس از آنكه عزيز مصر يوسف عليهالسلام را زنداني نمود، يوسف در زندان خواب دو جوان را تعبير نمود و به آن جوان كه آزاد ميشد و ساقي پادشاه ميگرديد،گفت: وقتي به حضور شاه رسيدي مرا به او يادآوري كن تا شايد مرا هم از زندان نجات دهد.
يوسف در آن وقت متوجه خدا نشد و از مخلوق انتظار كمك داشت. سپس جبرئيل در زندان بر يوسف نازل شد و گفت: پروردگار عالميان سلام ميرساند و ميفرمايد: چه كسي تو را نيكوترين خلق قرارداد ؟ يوسف نالهاي كرد و صورت بر خاك نهاد و گفت: پروردگارا تو، جبرئيل مجدداً گفت، ميفرمايد: چه كسي تو را نزد پدر محبوبتر از ساير برادرانت نمود؟ باز يوسف ضجهاي زد و صورت بر زمين گذاشت و عرض كرد: ذات مقدست. باز جبرئيل پرسيد: چه كسي تو را از چاه نجات داد پس از آنكه يقين به هلاكت خود داشتي؟ يوسف گفت: وجود منزه و پاك تو. آنگاه جبرئيل گفت: خداوند ميفرمايد: چون براي نجات خود به غير من اميد بستي كيفر شده، عقوبت زندان را چند سال ديگر متحمل ميشوي. هنگامي كه آن مدت سپري شد، خداوند به يوسف خطاب فرمود و اجازه داد كه دعاي فرج را بدين ترتيب بخواند:« الهم ان كانت ذنوبي قد اخلقت وجهي عندك فإني اتوجه اليك بوجه آبائي الصالحين ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب» همين كه يوسف صورت بر خاك نهاد و دعا را خواند و مناجات نمود خداوند دعايش را اجابت فرمود.3
- از اينكه ما را در محضر خود پذيرفتيد بسيار سپاسگزارم، مرحمتي فرموده و توصيهاي براي دوستداران قرآن داشته باشيد.
« لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ »
به يقين در سرگذشت آنان براي صاحبان خرد عبرتي است. ( اين قرآن) سخني نيست كه بتوان به دروغ بافت و لكن تصديق كنندهي چيزي است(از كتابهاي آسماني) كه پيش روي اوست و تفصيلدهندهي هر چيزي (از امور ديني و معارف معنوي) و هدايت و رحمتي است براي مردمي كه ايمان دارند.4
- در اين لحظات پاياني از حضرتعالي طلب دعاي خير مينماييم.
« ...َفاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»
اي آفرينندهي آسمانها و زمين، تو در دنيا و آخرت ياور و سرپرست مني مرا در حالي كه تسليم امر تو باشم بميران و به صالحان ملحق ساز.5
- از درگاه حضرت احديت توفيق اطاعت و فرمانبري از قرآن كريم و ائمه هدي عليهمالسلام را مسئلت داريم.
پی نوشت ها
1- بحارالانوار92/279 باب 37 به نقل از ثوابالاعمال، تفسير عياشي
2- تفسير جامع ج3 ص 367
3- تفسير جامع ج3 ص 355
4- سوره يوسف/111
5- سوره يوسف/101