کلید دیگری که برای فهم صحیح معانی و مقاصد قرآن کریم به آن نیازمندیم، شناخت شأن نزول آیات است.
شأن نزول به معنای وقایع و مناسبات تاریخی نزول آیات میباشد. در این مسئله که رخدادهای تاریخی در نزول آیات دخیل بودهاند، تردیدی نیست ؛ به این معنا که بسیاری از آیات قرآن، در پی یک رویداد و حادثه نازل شده و به شکلی به آن مربوط است. برخی آیات در مورد شخص خاصی نازل شده و یا حکم الهی را در ارتباط با جریان بخصوصی مطرح میفرماید. البته این به معنای آن نیست که آیهی شریفه، فقط مربوط به آن شخص یا آن موضوع است، که اگر چنین باشد باید پس از گذشت آن واقعه یا مرگ آن شخص، حکم آیه نیز ساقط شود. در حالی که قرآن کریم حقیقتی ملکوتی و نورانی است که دائماً در حال جریان است و احکام آن مطلق میباشد. اگر مؤمنی را ستایش فرموده و یا غیر مؤمنی را مذمت میکند، علت این مدح و ذم را نیز بیان میفرماید و روشن میکند که هر کس در هر زمان و مکان، چنانچه آراسته به این فضیلت باشد، شایستهی مدح بوده و هر کس متصف به آن رذیلت باشد، نیز مشمول حکم مربوطه است.
به بیان دیگر آنچه قرآن، آن را فضیلت خوانده، در همهی دورانها فضیلت است و آنچه آن را ناپسند دانسته ، همیشه زشت و ناپسند است. همچنین آنچه از احکام عملی تشریع فرموده نه مخصوص عصر نزول است و نه ویژهی اشخاص آن زمان ، بلکه تشریعی است عمومی، جهانی و ابدی.
در روایت شریفی در همین رابطه چنين آمده است که ظاهر قرآن کریم دربارهی افرادی است که کار و عمل آنان، شأن نزول آیات را تشکیل می دهد و باطن آن در مورد افراد مشابه آنان میباشد که مانند آنان عمل میکنند.1
اما با وجود این، برای فهم درست برخی آیات، دانستن شأن نزول شرط است. گاهی عدم اطلاع از شأن نزول آیه سبب ایجاد ابهام و اشکال در معنای آن میشود و شناخت حادثه یا مناسبتی که به واسطهی آن آیه ، نازل شده به راحتی این ابهام را رفع می کند. در برخی موارد نیز عدم آگاهی از شأن نزول ، مفسر را از مراد و مقصود واقعی آیه دور میسازد. مثلاً اگر مفسّری ماجرای پیش آمده در جنگ بدر را نداند و از شأن نزول آیهی « وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى ... »2 آگاهی کافی نداشته باشد و نداند که آیهی فوق به این مناسبت نازل گردید که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مشتي خاک بر روی کفار پاشیدند تا چشمان آنها پوشیده گردد ؛ بی شک در فهم معنای آیه دچار اشکال خواهد شد.
باز هم به عنوان نمونه به این آیه شریفه بنگرید: إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا ... « صفا و مروه از شعائر الهی است ، پس هر کس حج یا عمره بجای آورد، جرم و گناهی بر او نیست که آن دو را طواف کند ... »3
تردیدی در این امر نیست که سعی بین دو کوه صفا و مروه از ارکان حج است، اما از ظاهر این آیهی شریفه با توجه به لفظ «فلا جناح» وجوب سعی به دست نمیآید.
پس، از مراجعه به شأن نزول آیه است که روشن میشود عبارت « لا جناح » برای رفع توهم گناه آمده است. زیرا پس در صلح حدیبیه که سال ششم هجری بین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مشرکین منعقد شد، چنین مقرر گردید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب، سال بعد برای انجام عمره به مکه مشرف شوند. در این قرار داد همچنین قید شده بود که مشرکین به مدت سه روز ، بتهای خود را از اطراف خانهی کعبه و نیز از روی کوه صفا و مروه بردارند تا مسلمین آزادانه مراسم طواف و سعی را انجام دهند. وقتی در سال هفتم هجری ، مسلمین عمره بجا میآوردند، مشرکین طبق قرار، پس از سه روز بتها را برگرداندند، در حالی که برخی از مسلمانان هنوز موفق به سعی صفا و مروه نشده بودند و گمان می کردند انجام عمل سعی با و جود بتها گناه است ؛ این آیهی شریفه نازل شد تا آنها با این توهم از سعی که یکی از شعائر الهی است خودداری نکنند .
می بینیم که شناخت شأن و اسباب نزول، همانگونه که در چگونگی آیات تأثیر داشته، در پی بردن به معنای آنها نیز موثر است.
پی نوشت ها
1- تفسیر عیاشی ج1 ص 11
2- سوره بقره/ 158
3- سوره انفال/17