سلام بر مولاي غريب و تنهايم!
آقاجان ! ميخواهم راوي واقعهاي از زمان خورشيد نبوت حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم باشم، روايتي تكان دهنده كه نشان از غربت و مظلوميت شما دارد، غربتي باورنكردني كه شايد عدهاي كمتر به آن فكر كردهاند و برخي هم هنوز باور نكردهاند.
پيام آور رحمت و اميد از زماني كه مسجد النبي ساخته شد،پس از جماعت به تك درخت تنهايي كه در صحن مسجد قرار داشت ، تكيه ميدادند و براي مسلمانان به ايراد خطبه و سخنراني ميپرداختند.
هر روز بر جمعيت حاضر در مسجد افزودهتر ميشد تا آن كه اصحاب تصميم گرفتند براي رحمة للعالمين منبري بسازند، تا همگان بتوانند جمال نوراني پيشواي مهربان خود را ببينند و سخنانش را به گوش جان بسپارند.
منبر آماده شد، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پس از راز و نياز با معبود يكتا از درخت خشكيده گذشتند و به طرف منبر رفتند. هنوز گامهاي مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بر روي اولين پله قرار نگرفته بود كه صداي نالهاي توجه همگان را به خود جلب كرد.
بياختيار اشك از چشمان مردم سرازير شد و نگاهشان به سوي درخت خرما معطوف شد. مگر او را چه شده بود كه اين چنين چون مادر فرزند مردهاي ناله ميزند. رسول مهربانيها به طرف درخت خشكيده رفتند، آن را در بغل گرفتند و با دستان مبارك خود او را نوازش نمودند . سپس رو به مردم فرمودند :« اي مردم ! اين چوب خشك نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتياق ميكند و از دوري او محزون ميگردد ، ولي برخي از مردمان باكشان نيست كه به من نزديك شوند يا از من دور گردند! اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نكشيده بودم، تا روز قيامت از ناله خاموش نميشد.»
اي مهربان پدرم! اينك ميخواهم صداي فريادم را بلند كنم و بگويم اي شيعيان جهان ، درخت خشكي با اين كه پيامبر را ميديد ولي نتوانست لحظهاي دوري حضرت را تحمل كند و صداي نالهاش به آسمان بلند شد ، اما من و شما را چه شده است كه دوران سرد و تاريك غيبت ، «كهف حصين» خود را فراموش كردهايم ، به همه جا و همه كس پناه ميبريم جز امام زمانمان.!!
چه شده كه مهربانترين پدر خود را فراموش كردهايم و مهر اين دنياي پست را در دل نشاندهايم مگر نه اين كه او «سفينهي نجات» است در طوفانهاي هلاكت بار آخر الزمان ، پس چرا به ياد همه چيز و همه كس هستيم جز او.!!
به راستي تا به حال كداميك از ما از دوري و فراق مولا و سرورمان ، آخرين ذخيرهي الهي اين چنين بي تاب و بي قرار شدهايم؟!! ...
مولاي مهربان من ! چونان هميشه فرزندان خطاكار خود را دعا كنيد و از خداوند بخواهيد توفيق درك عمق غربت و مظلوميت شما را به ما عنايت فرمايد،از پروردگار مهربان بخواهيد قلبهايمان را حتي براي لحظهاي از ياد شما و دعا براي تعجيل ظهورتان غافل نسازد.
به اميد روزي كه چشمهايمان به نور وجود شما منور گردد.