emam zaman123

مولاي من!
در روايتي خواندم كه در فرداي قيامت، هيچ‌كس قدم از قدم برنمي‌دارد مگر اينكه به اين چهار سؤال پاسخ دهد:
- عمرت را چگونه گذراندي؟
- جواني‌ات را چه‌سان به پيري رساندي؟
- مالَت را چگونه و از كجا به دست آوردي و در چه راهي مصرف كردي؟
- و از دوستي و محبت نسبت به خاندان پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سؤال مي‌شود؟
اضطراب و ترسي در قلبم احساس كردم . به راستي من در قيامت چه پاسخي براي هر يك از اين سؤالات دارم؟ آن هم در محكمه‌ي الهي كه شاهدان و گواهان اعمال ما را موبه‌مو گزارش داده‌اند و چاره‌اي جز اعتراف صادقانه نداريم.
آري، چاره‌اي جز طلب رحم و بخشش از پيشگاه خداوند متعال و گريستن بر حال زار خود نداشتم.
در ميان اشك‌ها و اميدها به ناگاه نوري بر دلم تابيد و اين كلام جد بزرگوارتان حضرت باقرالعلوم عليه‌السلام به ذهنم آمد كه: «حضرت مهدي عليه‌السلام از همه شما بيشتر مردمان را پناه مي‌دهد و از همه شما علمش افزون‌تر و رحمت و لطفش از همه فراگيرتر است»
آقاي من! در آن لحظه اميدم افزون‌تر شد پس روي به شما كردم و با همه‌ي كاستي‌ها، تباهي‌ها، ناراستي‌ها و.... دل بر مهر شما بستم چرا كه در سؤال آخر سخن از مهرورزي به ساحت مقدس خاندان پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.
پس تصميم گرفتم كه هر روز گل محبت‌تان را در دشت قلبم آبياري نمايم و فراموش نكنم كه شما كهف حصين هستيد.
عزم آن كردم كه هر روز در صدف وجودم گوهر ناب مودت‌تان را پرورش دهم و به ياد داشته باشم كه شما پدر دلسوز ، برادر وفادار و مادر مهربان هستيد. و با خود عهد كردم كه در عرصه‌ي خدمت و ياري‌رساني به شما گام بردارم و لحظات زندگي‌ام را با ريسمان محبت و رضاي امام زمان‌ام كه هم‌سو با رضاي خداست آذين بندم.
اي مهربان پدر! ياري‌ام نماييد تا همواره ريسمان مهر و محبت شما را بر گردن داشته باشم و تيغ تيز شياطين و بازيهاي دلفريب دنيا پيوندم را با شما خاندان پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سست ننمايد.
ياري‌ام نماييد تا بر عهد ديرين خود استوار و پابرجا بمانم و فرداي قيامت در پيشگاه الهي سربلند باشم.
به اميد روزي كه صبح روشن ظهورتان طلوع كند و غم دوري و مهجوري به پايان رسد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید