در اين نوشتار ميخواهيم بدانيم جانجانان و امام دوران ، حضرت ولي عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بر ما چه حقوقي است و جايگاه اين خورشيد عالم افروز در نظام آفرينش كجاست و چرا بيتوحهي و فراموشي ما نسبت به آن عزيز منتظر، كفران نعمتي عظيم به شمار ميرود؟
1- حق حيات
اولين و بزرگترين حقي كه حضرتش بر تمامي بشريت دارند حق حيات است به اين معنا كه اگر او نباشد ما نيستيم و اگر او نباشد نه زميني هست و نه آسماني. چرا؟؟
چون حجت خدا واسطهي بين خدا و خلق است. انسان كامل واسطهاي است كه فيض را از خداي متعال ميگيرد و به ساير موجودات ميرساند اينكه بين خدا و خلق بايد واسطهاي باشد ازمسلمات عقلي و مذهبي است . فيض و لطف همواره بايد از طريق واسطهاي قابل و مقرب از مبدأ فياض گرفته شده و به مخلوقات برسد.
به بيان ديگر جهان، جهان سببيت است و وساطت. فرمودهاند:
ابي الله ان يجري الامور الا باسبابها ، خداي متعال ابا دارد از اينكه امور را جز از راه اسباب و وسائطش به جريان بيندازد و اين نكته را در مسائل طبيعي نيز مشاهده ميكنيم. يك لامپ كوچك را اگر مستقيماً به كارخانه برق وصل كنيم ميسوزد و نميتواند نيرو بگيرد و اين دليل بر عجز كارخانه برق نيست، بلكه اين لامپ ناقص و ناتوان است و نياز به واسطه دارد . همچنين اگر يك لوله كوچك را مسقيماً به سدي وصل كنيد ميتركد و نابود ميشود زيرا در آن ، ظرفيت و قابليت پذيرش اين اندازه فشار آب نيست . لذا واسطه قرار ميدهند و اين واسطهها در هر چيزي بايد به تناسب خودش باشد. كار واسطههاي برق و كانالها و واسطههاي آبرساني نيز همين است. در نوع كارها يكچنين واسطهاي بايد باشد كه بگيرد و بدهد و اين واسطه بايد تناسبي داشته باشد با منبع و تناسبي داشته باشد با آنهايي كه از آن منبع مستفيض ميشوند.
خداي متعال چنين تقدير فرموده كه چه در عالم تكوين (خلقت و وجود) و چه در عالم تشريع(هدايت) انسان كامل كه علت خلقت است واسطهي فيض رساني به مخلوقاتش باشد كه اشرف ممكنات است و خليفه اوست در روي زمين. او (حجت خدا و انسان كامل) با توجه به كمالات معنوي كه دارد فيض را از حضرت حق ميگيرد و با توجه به مخلوق بودنش واسطه رساندن فيض به خلق ميشود.
يعني خداوند فيض وجود و هدايت و ... را اول به او ميدهد و از مسير او اين فيض را به مخلوقات ديگر ميرساند و از اين طريق واسطه از بين خالق و خلق برداشته شود همان دم مخلوقات از بين رفته و نابود ميشوند . پس در هر دوراني يقيناً واسطهاي بين خدا و مخلوق هست كه حجت خداست و طبق روايات فراواني اگر حجت نباشد زمين باقي نميماند.
اين است كه ميگويئم حجت خدا حق حيات بر ساير موجودات دارد و از روز امامت حضرت مهدي عليهالسلام او رابط بين خدا و خلق و واسطهي بين زمين و آسمان است و بر ما حق حيات دارد و ما در فراقش هر جمعه ميناليم كه اين سبب المتصل بين الارض و السماء پس در واقع همه ما سر سفرهاي نشسته ايم كه براي او پهن شده كه خداوند در روز خلقت آدم به فرشتگان فرمود: مي خواهم در زمين خليفهاي بگذارم و اين خليفه انسان كامل است و به خاطر اوست كه همه چيز آفريده ميشود و ديگران به بركت وجود او زنده اند و روزي ميخورند از اين رو خداي متعال خطاب به رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: لولاك لما خلقت الافلاك ، اگر تو نبودي (بخاطر تو نبود) افلاك را نميآفريدم.
فرض كنيم شما يكي از بزرگان مملكتي را براي صرف ناهار به منزلتان دعوت ميكنيد و ايشان هم قول ميدهد دعوت شما را اجابت كند.
شما كاري نداريد كه ميزان غذاي او چه اندازه است. شما به خاطر حضور او سفره مفصلي تدارك ميبينيد و به بهانهي آن شخصيت و به خاطر او تعداد زيادي مهمان ديگر نيز دعوت ميكنيد. روشن است كه هر چه مهمانهاي شما زيادتر باشند، كاسب هاي سرگذر شما به نواي بيشتري ميرسند، گل هاي خانه آب بهتري ميخورند، منزل جاروب ميشود وحتي به بركت اين ميهماني گربهها و سگهاي محله شما نيز به نوايي ميرسند .پس نظام آفرينش اينگونه است كه وقتي انسان ميهمان عزيزي دارد ، به خاطر او خيليها را به نوايي ميرساند.
خداي متعال مي خواهد انساني را خلق كند كه عبد خدا باشد ميفرمايد: « اني جاعل في الارض خليفه ، و به خاطر اين انسان كامل يا عبد كامل زمين را ميآفريند آسمان را مي افريند ، آب جاري ميكند و...
حال اگر در مثال ميهماني ، ما شاهد اين منظره باشيم كه بر سر سفره ،رجال و شخصيتهايي كه به بركت وجود آن شخص بزرگ و محترم بر سر ان سفره دعوت شدهاند آنچنان مشغول شكمچراني شدهاند كه ميهماني اصلي را از ياد بردهاند و به ايشان توجه ندارند و حتي پس از اتمام خوراكيها بدون توجه به او از خانه خارج ميشوند . آيا جز به ديده نفرت به آنان نگاه نميكنيم؟ لذا ملائكه به انسانهاي بيتوجه به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به چشم نفرت نگاه ميكنند. اين بيتوجهي و اين پشت كردن به ميهمان اصلي كفران نعمت است. از اين گروه بدتر كساني هستند كه امام زمان را انكار كنند و از آنها بدتر كساني كه ناسزا بگويند و از همين جا ميتوان به بزگواري امام پي برد كه اين همه موجودات غافل و ناسپاس و بيتوجه، به بركت وجود آن حضرت روزي ميخورد و امام سخت نميگيرد و دريغ نميورزد. پس از مجموعه اين بحثها وظيفه ما روشن است كه در قبال عزيزي كه چنين حق بزرگي بر ما دارد بايد چگونه رفتار كنيم؟