همهي ما بارها و بارها اين مطلب را شنيدهايم كه هنگامي كه امام مهدي عليهالسلام قيام ميفرمايد زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد همچنانكه پيش از آن ظلم و ستم آكنده شده است. در حقانيت اين مطلب هيچ شكي نيست و با تعابير گوناگون در روايات بسياري ذكر شده است كه «يملأ الله الارض قسطا و عدلاً كما ملنت ظلما و جوراً» اما آيا اين حقيقت به اين معنا نيست كه جهان بايد لبريز از ظلم و جور شود تا حضرت قيام كند؟
پس اگر ظلم و جور كم باشد حضرت نخواهد آمد؟ آيا وظيفه ما اين نيست كه به ظلم و ستمها بيفزائيم تا ظهور نزديكتر سازيم؟!!!
ميبينيم كه اين نكته اگر خوب فهميده نشود شبههاي بسيار مضحك را به ذهن مياندازد كه پس هرگونه قدم اصلاحي موجب تأخير در ظهور امام زمان عليهالسلام ميگردد و بايد براي تعجيل در فرج اقدام به ازدياد ظلم و فساد كرد؟!!
يقيناً چنين نيست و اين نكته از چند جهت قابل بحث و بررسي است. اگر در متن اين دسته روايات دقت كنيم ميبينيم كه پر شدن دنيا از ظلم و جور را با لفظ ملئت» يعني پر شده است و پر شدن مفهومي است نسبي.فرض كنيد بگوئيم تمام اين اتاق پر از عطر است. آيا با پر شدن اتاق از بوي عطر در آنجا چيز ديگري وجود ندارد؟ آيا فرش نيست؟ ميز و صندلي نيست؟ ... يا خير همهي اينها هست ولي با اين همه اتاق پر از بوي عطر هم هست؟ و اينها با هم منافاتي ندارد در مثال ديگر ميگوئيم خيابان پر از ماشين است ولي ميبينيم كه جمعيت زيادي در پيادهروهاي خيابان در حركتند اما پري خيابان از ماشين هم صادق است و منافاتي با بودن افراد ندارد. پس پر بودن دنيا از ظلم و جور هم مستلزم اين نيست كه افراد صالحي در جهان در آستانه ظهور وجود نداشته باشند. در يك مثال روشنتر وقتي ميگوئيم در روز عاشورا صحراي كربلا را ظلم گرفته بود. اين عبارت صحيح است ولي در عين حال امام حسين عليهالسلام هم در آنجا حضور داشتند و اين عبارت به اين معنا نيست كه نعوذبالله امام حسين عليهالسلام هم مرتكب ظلم ميشدند يا ياران ايشان ظالم بودند. چنين نيست . پس صدق پر شدن دنيا از ظلم و جور لازمهاش فاسد شدن ما و ظلم كردن ما به ديگران نيست.
از طرف ديگر بايد دقت كرد در اين معنا كه نفرمودهاند دنيا از كفر و فساد پر خواهد شد بلكه فرمودهاند پر از ظلم و جور خواهد شد.
پس در آستانهي ظهور، سراسر جهان آكنده از ستم و ظلم است نه از بيديني و كفر. يعني چنين نيست كه در هيج جاي دنيا، اهل اعتقاد و دين يافت نشوند و كسي كلمهاي از حق و اعتقاد و ديانت بر زبان نياورد؛ بلكه مردم معتقد يافت ميشوند و سخن از حق و ايمان گفته ميشود حتي تودههايي چند مؤمن به مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پدران مهدي عليهمالسلام هستند و منتظر ظهور اويند. در احاديث رسيده است كه «مسلمانان در آخر الزمان به وسيلهي مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فتنهها و آشوبها خلاصي مييابند چنانكه در آغاز اسلام ، به وسيلهي پيامبر صليالله عليهوآلهوسلم از شرك و گمراهي خلاصي يافتند. اين بيانها و احاديث بسيار ديگر دلالت دارد بر آنكه دين و متدينين در عصر ظهور وجود دارند؛ آنچه نيست عدالت و مساوات در كمال عقلي و روابط انساني است در سطح جهان و امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اينها را تأمين خواهند كرد و دين را به كمك مؤمنان، به بسياري از مناطق ديگر جهان خواهند رسانيد. پس آنچه مشخصهي دوران قبل از ظهور است، شيوع ظلم و ستم و عدوان و بيداد است و مفهوم ظلم مانند همان مثال بوي عطر است كه ميتواند در شرايطي ظلم و جور همه جا را بگيرد ولي در عين حال افراد صالحي هم وجود داشته باشند.
نكته سوم آنكه اين عبارت بيانگر اوضاع و احوال جهان در هنگام ظهور است و به هيچ عنوان نميخواهد شرط ظهور را بيان كند. گاهي براي كاري شرطي تعيين ميشود و روشن است كه تا آن شرط محقق نشود آن كار انجام نخواهد گرفت اما گاهي ظرف زماني يا مكاني كاري بيان ميشود. روايات خبر از اين واقعيت ميدهند كه فرج حضرت در يك چنين زمان و موقعيتي انجام ميشود نه اينكه پر شدن ظلم و جور شرط ظهور حضرت باشد و تا دنيا را ظلم و جور فرانگيرد حضرت قيام نخواهند كرد.
اگر چيزي به عنوان شرط فرج تعيين شده باشد ممكن است انجام آن وظيفه ما باشد ولي ظرف زمان نه در اختيار ماست و نه ما نسبت به آن وظيفهاي داريم كه خداي ناكرده اين شبهه در ذهن ايجاد شود كه بايد هيچ قدم اصلاحي برنداريم و يا ما هم به گسترش ظلم و جور كمك كنيم.
بزرگترين دليل بر اينكه اين مطلب شرط ظهور نيست اين است كه اصولاً علت غيبت حضرت كمي ظلم و جور نبوده است. اگر پر شدن دنيا از ظلم، شرط ظهور باشد بايد علت غيبت هم كم بودن ظلم و ستم بوده باشد!! براستي آيا حضرت براي آنكه در دوران خلفاي عباسي ظلم و جور كم بود غيبت فرمود تا هر وقت ظلم و جور به حد كافي رسيد قيام كند؟! اگر چنين چيزي صحت داشته باشد بايد به تمام مفسدين روزگار احسنت گفت، به آفرينندگان جنگهاي جهاني و به ظالمين و جهانخواران آفرين گفت كه دارند شرط ظهور را محقق ميكنند !! ميبينيم كه چه اندازه اين حرف غيرمنطقي و سخيف است.
حق آن است كه نه غيبت حضرت به دليل كمي ظلم و جور بوده است و نه پر شدن دنيا از ظلم. شرط ظهور ايشان است بلكه در روايات فرموده اند وقتي حضرت ظهور ميكند دنيا پر از ظلم و جور شده است و اين فقط بيان ظرف زماني فرج حضرت است . با توجه به همين واقعيات، بايد به آمادهسازي جوانان شيعه و ديگر معتقدان به حق براي ياري مهدي عليهالسلام دل بست و به ان توجه عميق كرد. جريان آمادگي نبايد در جامعهي ما فراموش شود بلكه بايد زنده و فعال بماند. اساساً شعار شيعه در دوران غيبت بايد صلاح باشد كه در انتظار مصلح بودن فقط از صالحين ساخته است؟ دقت كنيد نميگوييم جهان سراسر بايد صالح باشد تا اين سؤال پيش بيايد كه پس چه نيازي به مصلح؟ روشن است كه جهان مقارن ظهور آكنده است از فساد و ظلم و ستم و تباهي و تجاوز و عدوان اما ما ميگوييم در ميان اين جهان آكنده از ظلم و جور و مملو از گناه و فساد كه همه جا را تاريكي تباهيها و تجاوزها و عدوانها گرفته است و مردمان همه غرقند در منجلاب انحطاط بزرگ و از قدرت الهي و نيروي غيبي و اسرار عالم بيخبرند و غافل از دين خدا و احكام انبياء دورند و منحرف، در چنين جهاني آن دسته كه به خدا مؤمنند و به غيب معترفند و خود را اهل دين ميشمارند و خويشتن را شيعه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ميشمارند و شب و روز چشم براهند تا آن عزيز از راه برسد و جهان را از ظلم و فساد و تباهي برهاند و به صلاح برساند، نبايد خود را منحرف و غرق در فساد و تجاوز و ستم به يكديگر باشند. نبايد غافل و بيخبر باشند كه اگر چنين باشند، خلاف منطق «انتظار مصلح» است بلكه چنين قومي بايد خود صالح باشند و پيش از ظهور مهدي نيز به او اقتدا نمايند كه رسول اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم فرمودهاند: خوشا به حال منتظراني كه به حضور قائم برسند آنان كه پيش از قيام او نيز پيرو اويند، با دوست او عاشقانه دوستند و موافق و با دشمن او خصمانه دشمنند و مخالف.
آري چنين قومي بايد خود صالح باشند تا با صلح سنخيت داشته باشند و در ادعاي خود صادق به شمار آيند؟ و چون مصلح ظاهر شود بتوانند در كنار او قرار گيرند و از ياوران پرهيزگار و امين او باشند و با كمك او صلاح و فلاح را در جهان بگسترانند.
ادامه دارد...