چه بايد كرد تا گلبانگ « لا اله الا الله » در سراسر زمين طنينانداز شود؟ چه بايد كرد تا سفرهي اين همه بتپرستي ، نفسپرستي و شيطان پرستي از پهنهي گيتي برچيده شود؟ چه بايد كرد تا آخرين منادي يگانه پرستي ، زودتر از راه برسد و برجاي جاي اين كرهي خاكي، پرچم زيباي توحيد را در فراز آورد؟!
اشارات پيشين را به خاطر بياوريم، گفتيم كه بايد او را نيك بشناسيم و براي ازدياد معرفتش در آستان حضرت حق به گدايي بشتابيم و گفتيم كه بايد همواره او را به ياد داشته باشيم و شيريني يادش را با تلخي غفلت معاوضه نكنيم.
و اينك گام بعدي را يادآور ميشويم، اينكه بايد او را دوست داشته باشيم ، شيفتهي او باشيم ؛ نه آنگونه كه ديگر عزيزانمان را دوست ميداريم، نه !! يك محبت عميق، يك شيفتگي جانانه ، يك ارادت خالص، يك سر سپردگي محض و يك دلدادگي به تمام معنا. اين كمترين چيزي است كه ميتواني به پايش نثار كني.
آتش محبتش را در قلبت چندان مشتعل نگهدار تا ظرف دلت را پر كند، لبريز شود و سرريز !!!
اشك شوقي را كه هنگام يادش در چشمان دوستانش حلقه ميزند، ديدهاي؟! مرواريدهاي محبتي كه بر رخسارشان ميغلطد را شاهد بودهاي ؟! دلتنگي فراق را در فحوای كلامشان يافتهاي ؟! اين همان سرريز ديگ محبت است !!!
اگر آرزو داري به جاي آنها باشي، اگر دوست داري بلبل كويش باشي، اگر مشتاقي پروانهي شمع وجودش باشي، برخيز اين گوي و اين ميدان.
گلاب محبت حضرتش را بر چهره بپاش، بوي خوشش را استشمام كن و آن را چاشني زندگيت كن تا عطر محبتش تمام وجودت را معطر سازد و تو را به مقصد برساند كه مقصد هم اوست، رضايت او، رأفت او و دعاي خير او.
این محبّت از محبّت ها جداست حبّ محبوب خدا ، حبّ خداست.